زندگی عاقلانه

ای برادر قصه چون پیمانه است// معنا اندر وی بسان دانه است// دانه معنی بگیرد مرد عقل// ننگرد پیمانه را گر گشت نقل‏
محمدحسین قدیری / روان شناس
مشاور: سلام وقتتون بخیر
ممنون از اعتمادتون
روان شناس هستم
مشکل یا سؤالتونو بیان فرمایید.
در ضمن برای این که درک درستی از شما و شرایطتون داشته باشم
 ابتدا بفرمایید: سن، تحصیلات، جنسیت، وضعیت تأهل، شغل؟ مذهبی هستی؟
سابقه بیماری تیروئید، دیابت، کم خونی، اضطراب و دلشوره های مستمر، افسردگی و وسواس های فکری و عملی؟کی آزمایش خود کامل دادید؟
مُراجع: سلام خسته نباشید
مشاور: سلام بر شما
مُراجع: الان میتونم مشکلمو بگم؟
مشاور:  بله
فرم بالا را جواب بدید
در خدمتتونم
مُراجع: 27 سالمه
ارشد دارم
خانوم هستم
فعلا شاغل نیستم
سعی کردم مذهبی باشم
مشاور: بله
مُراجع: چند ماه پیش تو یه بازی با یه آقایی آشنا شدم. آدم خوب و مذهبی هستن الان چند ماهه باهم حرف میزنیم
بدون هیچ قصد بدی نه من و نه ایشون هر دو از مشکلاتمون باهم حرف میزنیم و آرامش خاصی از این آقا گرفتم
مشاور: بله
مُراجع: هر دومون حس میکنیم گناهه که باهم حرف میزنیم ولی هر کاری میکنیم نمیتونیم از هم جدا شیم
من خیلی بهش وابسته شدم چون خواهر برادر ندارم و پدر مادرم شاغلن. همیشه تنهام
صحبت با این آقا خیلی بهم آرامش میده البته ما هیچ وقت هیچ بحث منحرفه ای نداشتیم
مشاور: بله قطعا وقتی این قدر تنها باشیم وقتی با کسی انس بگیریم احساس تنهایی مون کمتر میشه
مُراجع: حتی با وجود ایشون به خدا نزدیک ترم شدم الان نمیدونم چیکار کنم چطور ترکش کنم چون نمیتونم
مشاور: چرا میخوای ترکش کنی؟ مگه باهاش به آرامش نمیرسی؟
مُراجع: چون حس میکنیم گناهه باهم حرف زدنمون
مشاور: ایشان نظرشون چیه؟
مُراجع: خودش بهم گفت که از شما بپرسم اونم احساس گناه داره درباره حجابم قرآن خوندن خیلی چیزا کمکم کرده
مشاور: بازی تون ادامه داره؟ چه بازی ای بود؟
مُراجع: از بازی بیرون اومدیم تو یه برنامه دیگه باهم حرف میزنیم یه بازی آنلاین بود
مشاور: با شخصیت در بازی انس گرفتید؟ منظورم اینه اون بازی آنلاین ادامه دار بود؟
مُراجع: بله ادامه داشت
مشاور: کارکترا عوض می شدند یا ی بازی را ادامه می دادید با شخصیت های ثابت؟
مُراجع: نه تو بازی دوست شدیم باهم
مشاور: چون ممکنه ریشه وابستگی از تو بازی شروع شده باشه
مُراجع: تو یه قسمت چت میکردیم
مشاور: آهان تقریبا چه مدتیه با هم آشنا شدید و در ارتباطید و حدود چند ساعت در گفتگو کردید؟ همگی اینترنتی بوده؟
مُراجع: چهار ماهه
مشاور: هر روز چت داشتید؟
مُراجع: در طول روز از هم بی خبر نیستیم بله هر روز فقط چت داشتیم یکی دوبار تماس
مشاور: کار سخت شد
شما یا ایشان سابقه بیماری هایی مثل تیروئید و کم خونی و وسواس و اضطراب و دلشوره های زیاد و افسردگی داشتید؟
مُراجع: اون آقا افسردگی داره
منم کم خونی و آندومتریوز و درد های شکمی که عملم داشتم
مشاور: متاسفانه وابستگی برای خانم ها و افرادی که مشکلاتی مثل وسواس یا افسردگی دارند شدیدتر
همین طور افرادی که حس تنهایی شدید دارند و حس رهاشدگی و محرومیت هیجانی عمیق دارند
مُراجع: بله متاسفانه
مشاور: اتفاقا بر اساس مشاوره های زیادم در این زمینه کتاب دارم و برخی از داستان های واقعی را بیان کردم مثل همین وابستگی در بازی و... سن و تحصیلات و شغل آقا؟
مُراجع: اگه میشه اسم کتابتون رو بگین
مشاور: زخم ها و مرهم های اینترنتی از نشر مهرستان
مُراجع: 27 سال و ارشد اونم برای دکتری میخونه فعلا کارمنده
مشاور: قصد و برنامه ای برای ارتباط داشت؟ نگفت هدفم چیه از ارتباط؟ وقت گذرانی؟رفع تنهایی؟کمک؟دوستی؟ازدواج؟
مُراجع: هر دومون از مشکلاتمون گفتیم یه جورایی درد دل شرایط هر دومون یه جوریه که میدونیم نمیتونیم به ازدواج فکر کنیم
مشاور: اصلا درباره ازدواج با هم صحبتی کردید؟
مُراجع: آره شرایط ازدواج نداریم هیچ کدوم هر دو بلاتکلیفیم و احساس گناه داریم ولی سخته برامون که تموم کنیم ارتباطو
مشاور: احساس گناه از چی؟
مُراجع: از این که داریم با نامحرم حرف میزنیم
اصلا نمیدونیم گناهه یا نه
مشاور: از صفر تا ده چند درجه به ایشان وابسته اید؟ ایشان؟
10ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ0
مُراجع: من 10 ایشون نمیدونم چی بگه. بپرسم ازش؟؟
مشاور: معمولا شما پیام میدید یا ایشان؟ دسترسی دارید بهشون الان
مُراجع: هر دومون پیام میدیم
بله
مشاور: حضوری؟ بپرسید؟
مُراجع: نه حضوری نه
ما اصلا هم شهری نیستیم و ندیدیم همدیگه رو
مشاور: پس ایشان متن من را نمی بینه شما منتقل می کنید
آهان... پرسیدید؟
مُراجع: الان میپرسم....گفتن اول ده بوده ولی تلاش کرده کمش کنه الان 3
مشاور: تشکر کنید از طرف من ازشون. چون مذهبی هستید چند نکته از باورهای دینی بگم
موافقید؟
مُراجع: بله

ادامه

 


 

روان شناس: م ح قدیری
مشاور: سلام وقتتون بخیر
ممنون از اعتمادتون
روان شناس  هستم
مشکل یا سؤالتونو بیان فرمایید. در ضمن برای این که درک درستی از شما و شرایطتون داشته باشم ابتدا بفرمایید: سن، تحصیلات، جنسیت، وضعیت تأهل، شغل؟ مذهبی هستی؟
سابقه بیماری تیروئید، دیابت، کم خونی، اضطراب و دلشوره های مستمر، افسردگی و وسواس های فکری و عملی؟کی آزمایش خود کامل دادید؟
مُراجع: سلام وقت شما بخیر
ببخشید من چند مدتی هست وسواس فکری توهین به خدا و مقدسات را پیدا کردم
خیلی عذابم میدهند خیلی در فشار روحی قرار دارم
هرچقد بی اعتنایی میکنم توجه نمیکنم ولی اصلا خوب نمیشم 28 ساله/ کارشناسی ارشد / زن/ مطلقه/ بیکار / بله مذهبی هستم اضطراب و دلشوره خیلی دارم بله احساس میکنم افسردگی هم دارم وسواس فکری هم توهین به خدا و مقدسات دارم من آدم مذهبی هستم اهل نماز و روزه و قرآن خوندن هستم ولی یکی دوساله وسواس فکری توهین به خدا و مقدسات دارم که خیلی عذابم میدهند در فشار روحی شدید قرار میگیرم هرچقد بی اعتنایی و بی توجهی میکنم اصلا فایده ای نداره نمیدونم دیگ چیکار کنم
مشاور: چه مدتیه این فکرها شروع شده؟ سابقه وسواس های عملی در نماز و وضو و روزه و طهارت و غسل و حق الناس و.... دارید؟ در خانواده کسی وسواسی است؟
مُراجع: دقیق وقتشو نمیدونم خیلی وقته نه وسواس عملی ندارم در خانوادمم کسی وسواس نداره
مشاور: یک سال؟ ده سال؟ کم یا بیشتر حدودا؟
مُراجع: یکی دو ساله
مشاور: هر روز هست این افکار؟ روزی تقریبا چند ساعت ؟
مُراجع: اره تقریبا بعضی وقتا مثلا موقع نماز یا مثلا میخوام با خدا حرف بزنم یه حرف زشت میاد ذهنم بعضی وقتا به زور خودمو نگه میدارم که این کلمات توهین آمیز به ذهنم نیاد
مثلا میخوام دعا کنم توهین میاد ذهنم میگم دیگه دعام قبول نیس خدا ناراحت شد باعث میشه اضطراب بگیرم
مشاور: روزی تقریبا چند ساعت این افکار میاد؟
مُراجع: چن ساعتشو نمیدونم چون میاد من زود حواسمو پرت میکنم زیاد طول نمیکشه ولی هی میاد توذهنم
مشاور: برای مهار این افکار هیچ موقع مشاوره رفتید؟
یا نزد پزشک چطور؟
مُراجع: نه هیچکدام فقط در اینترنت یه چیزایی خوندم مثلا گفتن بی توجه باش یا گفتن باهاشون نجنگ که وسواسیت بیشتر میشه
مشاور: امتحان کردید این روش ها رو؟
مُراجع: بله ولی تاثیری نداره ک همچنان هست
مشاور: تقریبا وسواس مزمن شده برخی روش ها مثلا توجه برگردانی و به زور فکر نکردن و بیرون کردن فکر وسواس را تشدید می کنه
مُراجع: بله تقریبا ببخشید امروز یه اتفاقی هم برایم افتاده میشه برا اونم راهنماییم کنین باعث شده اضطراب و وحشت برم داشته
مشاور: برای مهار وسواس فکری لازمه مشاوره منظم برید
مُراجع: من تقریبا سال 97 طلاق گرفتم و تاحالا هم ازدواج نکردم چن مدتیه یه مشکلی در خانوادم پیش اومده دیگه نمیتونم صبر کنم و میخوام به زودی زود ازدواج کنم امروز دیگه خیلی داغون بودم گفتم خدایا از طریق قرآن به من نشون بده که تا چن وقت دیگه ازدواج خواهم کرد قرآن رو باز کردم دوصفحه از سوره هود آمد معنی را خوندم رسیدم به آیه 65 نوشته بود سه رو را در خانه هایتان بهره مند شوید بعد سه روز عذاب الهی نازل خواهد شد الان من هم اضطراب اینو گرفتم که توهین کردم قرار هس خدا برام عذاب نازل کنه و بعد سه روز چه بلایی به برسرمون میاد
مشاور: سؤال، شما داروی متخصص قلب را بدون مشورتش می خورید؟
مُراجع: نه اصلا هیچ دارویی مصرف نمیکنم
مشاور: دین امری تخصصی است یا نیاز به تخصص نداره؟ امام صادق (ع) کلاس های بسیار زیادی داشتند و شاگرد داشتند مراجع تقلید عمری تلاش و تحقیق و تدریس و تالیف دارند
مُراجع: نمیدونم
مشاور: کجای دین نوشته این طوری سراغ قران برویم؟
مُراجع: دیگه فشار روحی زیادی را تحمل میکنم باعث شد این کار رو بکنم. چون احساس میکنم در چاهی افتاده ام چاره ای جز دعا ندارم دوربریامم دیگه توانایی کمک ندارن گفتم برم از قرآن و خدا کمک بگیرم
مشاور: خیالتونو راحت کنید هیچ متخصصی نمیگه این باز کردن قرآن و .... درسته مثل اینه که من برم قرآن را باز کنیم بعد بیاید که همدیگر را بکشید باید بروم بکشم؟
مُراجع: بعضی وقتا درست میاد اونا شانسیه؟
مشاور: یا بگه برو گاو ذبح کن. شما به هر کتابی تفال بزنی گاهی درست در میاد چون این که ذهن را درگیر می کنه و ممکنه بی احترامی باشه به ما توصیه کردند با قران تفال نزنید. وقتی اضطراب و دلشوره ای زیاد و به ویژه وسواس داشته باشیم که این توصیه خیلی شدیدتر است
مُراجع: درسته  از وقتی قران باز کردم از اون موقع به بعد دیگه داغون شدم میگم بعد سه روز چه بالایی قراره به سرمون بیاد
مشاور: اصلا کار درستی نیست و دین قبول نداره این کار را بنابراین روش حساب باز نکنید
مُراجع: چشم
مشاور: مثل اینه که بریم کتاب داروهای قلب را باز کنیم ..... مثلا سطر سوم گفته داروی متورال بخورید من برم بخورم خب اگر این طور بود که نیاز نبود ی مجهتد ی عمر شبانه روز جون بکنه در دین متخصص بشه
مُراجع: میگم یعنی خدا داره از طریق قرآن باهام حرف میزنه
مشاور: قرآن این طوری حرف میزنه مگیه:  نماز بخونید. روزه بگیرید. حج بروید پول داشتید. دروغ نگید. به خدا توکل کنید. خیانت نکنید. از پیامبر سبقیت نگیرید( همین تفال زدن سبقت گرفتن است)یعنی کاری که پیامبر نکردند ما بکنیم
مُراجع: درمورد وسواس فکریم وقتی میاد سراغم گناه میکنم؟گناه کرده ام اره باید توبه کنم درسته؟
مشاور: سؤال:
شما الان عطسه کنید یا سرفه گناه می کنید؟
مُراجع: نه
مشاور: شما ساعت 12 بخوابت بیاد گناه کردید؟
مُراجع: نه
مشاور: رفتی اتاق عمل بی هوشت کردند در بی هوش بی دکتر یا به مقدسات فحش دادی گناه کردی؟
مُراجع: نه
مشاور: داری اسباب کشی می کنی با احترام خواستی قرآن را بذاری تو طاقچه زمین افتاده گناه می کنی؟ رفتی حرم یکی از ائمه دماغت خون باز کرد ریخت روی ضریح گناه کردی؟ نه متخصصان دین مثل پیامبر و امام باقر به یارانشون که این مشکلات برشون پیش اومده بود همینو گفتند گفتند شما اولا ایمانتون ناب و خالص است اگر نبود که کیفم هم می کردید دنبال رفع مشکل هم نبودید. به امام گفت حاضرم بیمرم این فکرها نیاد تو سرم. فرمود نگران نباشید این فکرها غیراختیاری است و شما ایمانتون ناب و کامل است و گناهی نیست براتون من چند جلد کتاب درباره وسواس نوشتم در کتابی احادیث مربوط به وسواس را جمع آوری کردم از جمله همین روایات که بالا اشاره کردم
مُراجع: با شما فقط اینجا میتونم ارتباط داشته باشم؟
مشاور: من هم حوزوی هستم هم روان شناس.
ببینید اینجا چون از سراسر کشور باید بپذیریم محدودیت داریم
مُراجع: نمیشه شماره بدین باهاتون در ارتباط باشم
مشاور: نه متاسفانه از نظر شرایط کاری برایم مقدور نیست.
مُراجع: ای خدا
مشاور: بهترین کار اینه که اطلاعات بالا را بدونید و زیر نظر روان شناس باشید و نسبت به افکار هم بی توجه باشید. انگاری کبوتر همسایه دائم بیاد در حیات منزلتون و بره. مرتب درباره افکار اصلا قضاوت کنید فقط با خودتون بگید ی فکر امده که.....یعنی چی؟در روان شناسی میگیم واقعیت زدایی
مُراجع: خب شما رو خدا سرراهم قرار داده کاش همیشه اینجوری باهاتون بتونم حرف بزنم من مشکلاتم زیاده
مشاور: یعنی چی یعنی این فکر از من نیست خب نمیشه
مُراجع: بله متوجه شدم
مشاور: ولی می تونید از بخش مشاوره تلفنی کلینک نوبت بگیرید و زیر نظر متخصص باشید البته هزینه داره ولی نسبت به بیرون مقداری کمتر است
مُراجع:  شماره تلفن؟
مشاور:کلینک مرکز ملی: حضوری و تلفنی31156161 -025ساعت پذیرش و نوبت دهی: از ساعت 16 تا 19.
 ارزش این مشاوره صد میلیون تومان است بنابراین بند بند مشاوره را مثل نقشه گنج در نظر بگیرید بارها روش فکر کنید
مُراجع: اره بخدا داشتم میمردم و زنده میشدم که ب شما پیام دادم اونم اتفاقی
مشاور: شاید من با دویست نفر مثل شما مشاوره داشتم افرادی که به شدت مذهبی هستند و این فکرها میاد برای خود منم میاد ولی در بیماری وسواسی به دلائلی این جدی تر میشه
مُراجع: میخوام درمورد طلاق و ازدواجم باهاتون صحبت کنم
مشاور: ان شاالله در فرصتی دیگر.
موفق باشید
در پناه حق
ممنونم
خدانگهدار
 



 


محمدحسین قدیری / روان شناس

بنده خدایی دفترچه قسطی پیدا کرده بود. هر ماه می رفت با گریه قسط می داد. کارمند بانک علت را جویا شد. وقتی او داستان را گفت. کارمند خندید جالب بود و گفت: خب، نیا قسط بده.

گفت: میشه؟

پاسخ داد: چرا نمیشه؟ حاج آقایی رفته بود پشت کوه قاف تبلیغ. یه روز براشون گفت: اسلام میگه نمیشه با عمه ازدواج کرد. بنده خدایی گفته بود ولی من ازدواج کرده ام شد که؟!

اگر وضع مالی ام عالی بود یه تحقیق جامعی، شاید با روش مصاحبه آزاد، می کردم درباره افرادی که از نظر هوشی حداقل متوسط اند و عالما و عامدا ترک تحصیل کرده اند. آنها می دانستند که با این رود آموزش و پرورش اگر به دریای آموزش عالی هم برسند باز اهل تلاش علمی نیستند و وقتشان تلف می شود. البته تا دیپلم را هم به جای نگرانی برای امتحان از دوره همی با همسالان لذت می برند و فوتبال و... . نمونه: عمری روش آموزش زبان عربی و انگلیسی آنها اشتباه بود و فقط زورگی باید بخونند بدون هیچ لذتی. خوشبختانه سونامی مدرک گرایی داره کم میشه. چون مردم دارند می فهمند که برای عموم (نه نخبه ها) مدرک قدیم شاید کاری ازش بر میامد ولی مدارک آبکی فعلی معمولا جون ندارن تا حتی بشه باهشون پژ داد چه رسد به کسب و شغل و پول. تارکان تحصیل به دانشگاه آزاد شک می کنند می گویند عجب قالتاق هایی هستند مسؤولانش همان طور که آقا روباه پول پینوکیو را کاشت اینها پول دانشجویان بی انگیزه را می کارند تا فردا وقتی برایشان درخت اسکناس و دلار و یورو بدهد. تارکان تحصیل (نه فهم) وقتی می بینند یک لشکر در اقوام و همسایگان و فضای مجازی هستند که در شغلی مشغول هستند که مدرکشان با آن تناسبی ندارد با خود می گویند چرا قسط بی خودی بدهم؟! افرادی که ترک تحصیل کرده اند احتمالا هوش اجتماعی و هوش اقتصادی بالایی دارند و در برابر نفوذ اجتماعی و همنوایی ساز خودشان را می زنند. این افراد خیلی زود در شغل مورد علاقه و استعدادشان می روند و زودتر لذت دارندگی را می برند و با هویت شغلی خودشان حال می کنند و زودتر ازدواج می کنند و در سن طروات با فرزندشان بازی می کنند. مثل ما نیستند که نوجوانمان اسیر و عصای پیریمان شده است. اگر این افراد در کنار شغل خود به صورت فنی و علمی مهارت های زندگی فردی و زوجی و اجتماعی را یاد بگیرند چه شود؟

گل تقدیم شمانمونه این افراد را مجتمع فولاد مبارکه داشت. از جوانان با مدرک سیکل نیرو گرفت. دوره فشرده ای دیدند تکنسین شدند و مجتمع از نظر فرهنگی و اداب معاشرت و بهداشت جسم و روان به موازات شغلشان پرورششان داد. طوری که بازنشستگی با رضایت شغلی و رضایت زندگی بیشتری عجیبن شده است. یکی از تکنسین های خارجی در سخنرانی اش در مجتمع فولاد گفته بود: ما در کشورمان به مهارت ها پول می دهیم نه به مدرک هااااااااا.

بوعلی سینا گفتند جوان باید 18 سالگی هویت شغلی هم پیدا کرده باشد اگر هم نگفتند می خواستند بگویند عمرشان کفاف نداده ولی در خاطرم هست که گفتند ولی الان منبع یادم نیست ولی تحقیق با شما.

من آن را ندانستم اندر کجاست** پژوهیدن و یافتن با شماستمدرک داشتن

تب کنکور

کنکور را کن کور

کنکوریان واقعی


بالاخره پروانه گرفتم. تو پوست خودم نمی گنجیدم داد می زدم: آخ جوووووون بالاخره پروانه را گرفتم. بعدش دیگه چیزی یادم نیست وقتی تو بیمارستان چشم باز کردم فهمیدم که خانمم با ماهیتابه زده تو سرم. فقط خانواده خودم بر سر بالینم بودند.
بابام گفت: پسر کار درستی نکردی این زن با تمام فقر تو ساخته بود و دم نزده بود.
گفتم بابا من هفت خوان رستم و هشت خان سازمان ها را گذروندم تا پروانه بگیرم.
بابام با تندی انگشت اشاره اش را گذاشت روی لبش و گفت: هیسسس. نگو که گفتنشم زشته!!
من وااااای
باباماصلا!
توبووووس
همگی آفرینجالب بودپوزخندخیلی خنده‌دار

قضاوت شتاب زده

اندر حکایات پروانه اشتغال و درگاه مجوزها

https://eitaa.com/shokhi_talabegi


محمدحسین قدیری/ روان شناس
مُراجع: سلام وقتتون بخیر
مشاور: سلام وقتتون بخیر
ممنون از اعتمادتون
برای این که درک درستی از شما و شرایطتون داشته باشم
ابتدا بفرمایید: سن، تحصیلات، جنسیت، وضعیت تأهل، شغل؟ مذهبی هستی؟
سابقه بیماری تیروئید، دیابت، کم خونی، اضطراب و دلشوره های مستمر، افسردگی و وسواس های فکری و عملی؟
کی آزمایش خود کامل دادید؟
مُراجع:  19 سالمه، خانم،من دارم از وسواس فکری رنج میبرم. ی مدت بهبود پیدا کرده بودم. کلی کتاب خوندم با راهکار های مختلف ولی هیچ کدومش نتونست کامل منو از شر وسواس فکری نجات بده. هرتایمی یه موضوعی ذهنمو درگیر میکنه. به طوری ک همش دارم ب یه موضوع فکر میکنم. بعد ترس و اضطراب میاد سراغم. واقعا میشه مث قبل ذهنم سالم شه؟ هرموضوعی ک قبل اتفاق افتاده بهم یاداوری میشه و منو میترسونه. مثلا میگم قبلا فلان عکس تو فضای مجازی داشتم نکنه پخش شه!درحالی ک یکی دو سال گذشته. یا موضوع هایی مشابه این
 من کتاب خوندم از ی سری راهکاراش استفاده کردم
مشاور: چه کتابی؟نامش؟
مُراجع: خود درمانی وسواس فکری
مشاور: چند ساله وسواس دارید؟
مُراجع: الان ی چند ماهی میشه
مشاور: قبلا اصلا نداشتید؟
مُراجع: خیر
مشاور: در خانواده کسی وسواس داره؟ در خانواده کسی نسبت به پخش عکس چیزی گفته؟ یا نگرانی از توبیخ و تنبیه و سرزنششون دارید؟
مُراجع: خیر. خیر. اونا میگن نگرانی تون جایی نداره.
مشاور: در زمینه مسائل مذهبی مثل طهارت و غسل و نماز، خون و ترشح ادرار، وضو و...شک های زیاد و وسواس دارید؟
مُراجع:  خیر.  من خودم حس میکنم شاید همین موضوع فقط ذهنم و درگیر کرده بعدش حل میشه بعضی وقتا میگم اصلا وسواس فکری نیس.
مشاور: فکرهای تکرارشونده و وقت گیرتون  در چه زمینه ای است؟
مُراجع: مثلا ترس از پخش شدن عکس.البته عکسای عادی
مشاور: این فکر را هر روز دارید؟
مُراجع:بله
مشاور: هر روز تقریبا چند ساعت ذهنتون درگیرش میشه؟
مُراجع: کل روز
مشاور: همش درباره عکس؟
مُراجع: الان اره
مشاور: عکسهاتون دست کسی بوده؟
مُراجع: موضوعات شبیهش
مشاور: دیگه چی بوده؟
مُراجع: مثلا دو سال پیش عکسی و کسی دیده و بعد پاک شده و اتفاقی نیفتاده. الان میگم نکنه مثلا پخش شده
مشاور: فکرهای تکرارشونده تون همش در این موضوع است؟
مُراجع: بیشتر بله
مشاور: درکل دلشوره و اضطرابتون زیاده؟
مُراجع: خیلی
مشاور: کی آزمایش خون کامل دادید؟
مُراجع: تازگی.چند ماهی میشه.برای چی
مشاور: تیروئید بررسی شد؟
مُراجع: بله
مشاور: چون تیروئید پرکار و کم خونی و قند پایین میتونن اضطراب را زیاد کنند
مشکلی نبود؟
مُراجع: ن همه چی اوکی بود. نه
مشاور: این چیزی که شما درگیرش میشید اسمش وسواس نیست
وسواس ی اختلال مستقل است
این فکرهای تکرار شونده شما به خاطر اضطرابتون است
و برای مهار آن لازمه اضطرابتون مهار بشه
در جمع و کلاس و سؤال پرسیدن دلشوره زیادی می گیری؟
مُراجع: نه خیلی یعنی چی وسواس یه اختلال مستقله. خب یعنی فکرای من واقعیه؟
مشاور: تپش قلب زیاد؟ سردرد؟ خستگی زیاد؟ بد خوابی به خصوص اول خوابیدن؟
مُراجع: ن هیچکدوم
مشاور: نه که واقعی باشه فکرهای تکرار شونده باید شرایط خاصی داشته باشه که بگیم مربوط به بیماری وسواس است افسرده ها هم فکر تکرار شونده دارند. افراد اضطرابی هم دارند. ولی افسرده ها نشخوار ذهنی است و معمولا مربوط به گذشته است
مُراجع: من افسردگی ندارم ولی دائما به یه موضوع فکر میکنم دائما از اتفافات گذشته دارم میترسم! درحالی ک قبلا اینطوری نبودم و گاهی از بقیه میپرسم
مشاور: کدامیک از نشانه های زیر را از دو هفته گذشته داشته اید؟
1- خُلق تنگ و گرفته و افسرده در طول روز تقریبا
2- لذت نبردن از زندگی در طول روز تقریبا
3- علاقه نداشتن به فعالیت های معمول
4 - تغییرات اشتها و وزن
5- تغییرات و نوسانات خواب
6 - تأخیر روانی - حرکتی (در فکر و فعالیت های روزمره )
7- فقدان انرژی
8- احساس بیهودگی و گناه
9- کاهش توانایی فکری و ضعف تمرکز و تصمیم گیری
10- افکار تکراری مرگ و خودکشی و یا اقدام به آن
مُراجع: و اونا میگن موضوع مهمی نیست ک بخوای بهش فکر کنی یا اتفاقی نمیفته
1 و 2 و 3 و 8 و 9
مشاور: چه مدتیه اینها را دارید؟
مُراجع: شاید سه چهار ماهه و خیلی این موضوع رو تو ذهنم بزرگش میکنم البته بعضی وقتا به این نتیجه میرسم ک موضوع مهمی نیس نباید بهش فکر کنم ولی انگار همش باید خودمو اروم کنم همش باید به خودم یاداوری کنم ک چیزی نیس همش میاد تو ذهنم
مشاور: اینه همش بر می گرده به زمینه های اضطراب و افسردگی
مُراجع: خب چجوری اضطرابمو کنترل کنم
مشاور: ورزش و فعالیت های بدنی و حضور در جمع و ماساژ بدن با روغن خوشبو بسیار کمک کننده است
مُراجع: وقتایی ک در جمع حضوری دارم این افکار خیلی کمتر میشه و حس میکنم امسال چون خونم و برای ازمون میخونم بخاطر تنهایی همش به یه موضوع تکراری فکر میکنم بخاطر همین خواستم راهکاری بگیرم ک کنترلش کنم چون میدونم دائمی نیست.
مشاور: یک تکنیک بسیار عالی میگم و وقتم تمام
مُراجع: بفرمایید
مشاور: نام تکنیک تایم تی بل است
شما به منشی ذهنتون بگید وقت زیادی ندارم هر فکری را راه نده و به فکرهای تکرار شونده بگو ساعت یازده بیاییدو بقیه روز درگیر کارهای خودتان باشید ولی یازده اون فکرها را صدا بزنید تو بگید خب بفرمایید چی میگید و... بشنویدشون و جوابشونو بدهید. کتاب وقتی اضطراب حمله می کند نوشته دیوید برنز مفید است

اگر از روش های بالا کمک گرفتید باز دیدید قدرت افکار خیلی زیاد است و کم نمی شود زیر نظر مشاور حضوری باشید جلساتی اگر نیاز شد دارو هم مدتی مصرف کنید. مشاوره را مرور کنید
مُراجع: بعد یه مدت این افکار کم رنگ میشن؟
مشاور: بله ولی باید ورزش و....که گفتم هم باشند موفق باشید
مُراجع: باشه حتما ازین تکنیک استفاده میکنم امیدوارم زودتر حل بشه ممنون از راهنماییتون