زندگی عاقلانه

ای برادر قصه چون پیمانه است// معنا اندر وی بسان دانه است// دانه معنی بگیرد مرد عقل// ننگرد پیمانه را گر گشت نقل‏

مراجع: سلام، دلتنگی از دست دادن عزیز را چگونه باید تحمل کرد؟
سن 19
مشاور: سلام روان شناس هستم
بفرمایید مشاوره برای خودتونه؟ اون عزیز نسبتی با شما داشته؟
مراجع: بله پدربزرگم بودن
مشاور: کی فوت شدند؟
مراجع: یک ماهه
مشاور: روحشون شاد خدا رحمتشون کنه خدا به شما و خداوند صبر و اجر بده
مراجع: ممنون
مشاور: سر قبرشون میرید؟ نزدیکه؟
مراجع: نزدیک سه هفته ست که نرفتم. راهمون دوره
مشاور: مذهبی هستید شما؟ اهل نماز و روزه و...؟
بله
پدر بزرگتون مذهبی بودند؟
مراجع: بله، پدربزرگم بسیار زیاد مذهبی بود
بزرگوار سابقه مشکل تیروئید داشتید؟ سابقه وسواس یا اضطراب و دلشوره های مستمر و افسردگی؟
مراجع: نه خدا رو شکر بیماری جسمی و روانی ندارم
مشاور: به طور طبیعی سوگ عزیزان 7-8 هفته طول می کشه و باید به خودمان کمک کنیم که افسرده نشویم. وگرنه برای آن عزیزمان هم نمی توانیم قدمی برداریم و او هم غصه دار میشه.
در دنیا هیچ چیزی مثل دین نمی تونه بر زخم فراق در فقدان عزیزان مرهم بذاره. هیچ چیز واقعا چون کسی که که باور به دنیای دیگه نداره فکر می کنه تموم شد و نابود شد دیگه ولی در فرهنگ دینی ما میگیم کسی که از دنیا رفته وجودش توسعه پیدا می کنه علمش زیادتر میشه می تونه دعا کنهمی تونه درخواست که از خانواده اش و با خیرات مادی و معنوی فامیلش مقامش رشد پیدا کنه و اگر کوتاهی ای در این دنیا داشته جبران بشه. بله واقعا سخته به این فکر کنید که او صدای شما را می شنود
شب های جمعه روحش میاد نزد منزلش و به فرزندانش میگه برام خیراتی بفرستید و شادم کنید
مراجع: من اعتقاد به این چیزا دارم ولی مشکل من اینه که وقتی فکر میکنم شاید چند سال دیگه پدربزرگم رو ببینم اذیت میشم شنیدن اون برای من فایده ای نداره من خودشو میخوام
مشاور: حتی اگه بدونی می تونی شادش کنی؟ مثل اینه که خواهرت رفته شهری دور برای تحصیل تماس گرفته میگه کیفم را زدند یا بیمار شدم من نیاز به پول دارم
مراجع: شاد شدنش برام مهمه ولی دلتنگی خودمو چیکار کنم؟
مشاور: شما قطعا دوست داری ببیندش ولی اگه بتونی باری از دوشش برداری و رنجش را کم کنی خوشحال میشه چون می دونی کاری براش کردی که او دستش کوتاه بود
مراجع: سعی میکنم آرزوهایی که تو این دنیا داشت برآورده کنم ولی این چیزی از دلتنگی منو کم نمیکنه
مشاور: بخشی از دلتنگی ما با شاد کردنش جبران میشه این که حس کنیم الان لبخند میزنه ازمون راضی شده بخش دیگری از دلتنگی تونو باید بعد از نماز وقتی بذاری باهاش حرف بزنی و به قلبت توجه کنی حس کنی جوابشو قلب الهام میگیره
مراجع: من که نمیبینمش و نمیفهمم که خوشحالش کردم یا نه؟
مشاور: اینجا به خدا اعتماد کنه
مراجع: این فراق باعث اذیتم میشه وگرنه بله امتحان کردم و تو اون لحظات آروم شدم
مشاور: خدا بهمون گفته خوشحال میشه با این کار باید بیشتر بروید سر مزارشون. اگر هم نمی تونید بروید لااقل عکس و فیلمی از مزارشون داشته باشید بعد از نماز ببینید و با تجسم بهتری باهاشون صحبت کنید
مراجع: سر مزارشون میرم بیشتر یاد خاطره میشه و دلتنگیم بیشتر میشه و تا چند روز ذهنم درگیر میشه
کتابی هست به نام اسلام در کنار داغدیدگان خیلی کمک کننده است مطالعه کنید
مراجع: لینک کتاب هست؟
مشاور: بله
مراجع: نویسنده راضی هستن؟
مشاور: خیلی جستجو کردم لینکی پیدا کنم چون افرادی که مثل شما بودند نیاز داشتند و دسترسی به کتاب نبود یا هزینه نداشتنداین سایت بدون رضایت نویسنده کتابی را درج نمی کنه
مراجع: با خوندن این کتاب مشکلم حل میشه؟
مشاور: با مجموع نکاتی که بالا بیان کردم ی شب یکی عزیزش را در خواب دید دید در جمعی هست همه شمع در دست دارند و دورشون روشنه پرسید: چرا شمع شما خاموشه؟
گفت: اشک های شما خیلی زیاده در فراقم خاموشش می کنه. می خواهی روشن بشه شاد باش و برایم کاری بکن تو که دست بازه. بنابراین نباید دست روی دست بگذاریم باید فعال باشیم در زندگی و روابط. گاهی غذایی از طرف او به فقیر و نیازمند و معتاد فقیری بدهید.
بزرگان گفتند ی صلوات فرستادن برای اموات برایشان بسیار ثروت معنوی به همراه داره
یا فردا که روز شهادت است و در منزل یا مراسمی روضه ای می شنوی و هدیه کنی ثوابش را
مراجع: اگر کسی بچه ای کوچک رو از دست بده که گناهی نکرده دیگه چرا باید کاری براش انجام بده؟
مشاور: اینجا خونه اجاره ای هست. مسافر خونه هست متل و هتل های ارزان و چند ستاره ای هست
اونجا هم درجاتی هست
مراجع: یعنی بخاطر اینکه درجه اون کودک بالاتر بره با اینکه گناهی انجام نداده باید کاری انجام داد؟
مشاور: هنوز که هنوز بیش از یک میلیار مسلمان در نماز بر پیامبر سلام می دهیم و میگیم و تقبل منه شفاعته و ارفع درجته
یعنی خدایا بر درجه پیامبرمون بیفزا
بایدی نیست
اختیاری است
ی نفر ممکنه بگه من به مسافرخونه هم راضی ام
ی نفر میگه نه من ی چیزی برام خودم میذارم مثل فرزند صالح، کتاب و مدرسه و .... بعد از مرگم هم ارتقا پیدا کنم
مراجع: احتمال اینکه برای اموات کاری انجام بدیم و آنها برای آرامش ما کاری کنند وجود داره؟
مشاور: بله
دعای آنها
اموات جلساتی دارند نزد پیامبر و علم و دیدشان نسبت به کل هستی و آفرینش و بزرگی وجودشان در درک مقام خداوند باز میشه
بازم تسلیت عرض می کنم
مراجع: اجرتون با بانوی دو عالم
ممنون از پاسخگوییتون
ممنونم
مشاور: خداوند درجه ایشان را بلند مرتبه کنه و همنشین اهل بیتشون کنن
مراجع: ان شاءالله



سلام وقتتون بخیر
ممنون از اعتمادتون
روان شناس هستم
مشکل یا سؤالتونو بیان فرمایید.
برای این که درک درستی از شما و شرایطتون داشته باشم
ابتدا بفرمایید: سن، تحصیلات، جنسیت، وضعیت تأهل، شغل؟ مذهبی هستی؟
سابقه بیماری تیروئید، دیابت، کم خونی، اضطراب و دلشوره های مستمر، افسردگی و وسواس های فکری و عملی؟کی آزمایش خود کامل دادید؟
سلام خدا قوت
33ساله کارشناسی ارشد، مجرد، فروشنده،مذهبی هستم. کم خونی. اضطراب. وسواس فکری و عملی
یک ماه پیش آزمایش دادم مشکلی نداشتم.
دختری  33ساله هستم خواستگار زیادی داشتم به علت این که به دلم نبودن یا با اعتقادی جور نبودن رد کردم به امید اینکه فردی با اعتقاد و اهل عبادت قسمتم بشه، ولی الان از طرف خانواده و نیاز خودم نیاز به ازدواج دارم با این که سه خواستگار قبلی از قشر مذهبی بودن و واقعا پایبند حرفشون و قول قرارشون نبود از حالت روحی بهم ریختم الان با پسر همسایه در حد پیامک و شاید تماس هرازگاهی در ارتباطم می خوام تلاش کنم که به ازدواج ختم کنم کارم درست هست یا نه؟
پسر همسایه مجرد است؟
او شروع کرد پیام دادن را؟
خدا خواسته برای خواسته هامون حرکت کنیم تا کمکون کنه تکلیف ما چی ؟ما هم باید اقدام انجام بدیم یا نه
پسر همسایه مجرد و دو سه سال از خودم کوچیکتر هست
چی شد ارتباط بر قرار شد؟
مادرش چند گفته بود من قصد پیشنهاد به شما را داشتم ولی می ترسیدیم که قبول نکنی و پیش مادرش چیزی نگفتم ولی بعدش برا گفتن زیارت قبولی کربلا از طرف من شروع شد و همچنان ادامه داره
زیارت قبولی به پسر؟
ولی پیام و احوالپرسی هراز گاهی هست
قبلش با پسر هم سلام و تعارف داشتید؟
بله کمی خانوادگی در ارتباط بودیم
دقیقا چه مدتی است به هم دیگه پیام میدید؟
نه تنها خانواده ایشون بلکه اکثر همسایه ها و فامیل با اینکه نظر مثبت به من و خانواده دارند فکر میکنن ما سختگیریم و کسی را قبول نداریم و به قول خودشون پا پیش نمیزارن
بیشتر محتوای پیام ها درباره چی بوده؟ به پیام های احساسی هم کشیده شده؟
دو روز قبل از روز اربعین
به پیام های احساسی هم کشیده شده؟
نه
بیشتر محتوای پیام ها درباره چی بوده؟
من و مادر صبح ها زود میریم سراغ پدر که از سرکار بیاریم و ایشون را صبح زود میبریم سرکارش ،بیشتر یه احوالپرسی و هماهنگی وقرار ست کردن برا رفتن به سرکار
ایشان حرفی از ازدواج زده؟
خانواده و خواهرام در جریان هستن و از من می خوان تلاش کنم که سرسامان بگیرم
پس چیزی نگفتند
در مورد خواستگار های قبلی که شنیده بود کمی بحث کردن و گفتن من بهت حق میدم که انتخاب نکردی کار خوبی کردی همین
کدام استان؟ هم زبان و هم شهری هستید؟
از طرف خانواده اش دورا دور شنیدم که نظر دارن بله هم زبان و هم شهری هستیم و بیشتر علت انتخاب همین مورد هست
کدام استان؟
مادر اجازه نمی ده طرف مقابل غریبه باشه و یا از یه زبان دیگه باشه
استان زنجان
ببینید در فرهنگ ایرانی به خصوص فرهنگ شهر شما خواستگاری دختر مرسوم نیست
از سویی دیگر مردان ما به شدت در این رابطه کم ظرفیت هستند
نه من هم هیچ وقت پیشنهاد نمیدم
یعنی اگر دختری یا مادرش درخواست مستقیم ازدواج بدهد تو بوق و کرنا می کنن نکته مهم و کلیدی اینه که وقتی پسری برای ازدواج به دختری فکر کنه اصلا استخاره نمی کنه و این قدر منتظر نمیمونه
فقط می خوام رفتاری کنم که نظرشونا بیشتر جلب کنم
ایشان رفتار شما را از قبل دیده و چیز جدیدی بیاد تو رفتار خیلی نخ نما است به نظرم بد نیست مثلا یکی از فامیل به شوخی بهشون بگه که چرا خواستگاری نمی روید؟
اخه خواستگاری های زیادی را رد کردیم و تو ذهن همه جا افتاده که ما خیلی سختگیر هستیم و قبول نمی کنیم
یا بگه که برای ازدواج با هم گفتگو کنید و بررسی کنید ببینید تناسب های لازمو دارید خب الان از واسطه کمک بگیرید که حس نکنه از طرف شماست ولی نکته مهم و کلیدی اینکه حتی اگر ایشان باید التماس کند زاری کند تازه اول کار است و لازم است تناسب ها و معیارهای هر دو بررسی بشه به خصوص این که سن شما بالاتر است و سابقه بیماری وسواس و اضطراب دارید باید زیر نظر مشاور ازدواج باشید تا در تصمیم گیری از تردید خارج بشوید.
تناسب ها؟
از سویی دیگر بسیار از خانواده ها نمی پسندد دختر بزرگتر باشه و بعد از ازدواج هم ممکنه برخوردهای سردی با دختر کنند و گوشه کنایه بزنن که مخ پسر را زده یا چیز خورش کرده و.. تناسب در هوش و در صفات شخصیت و..
بزرگ بودن تو فامیل و شهر چیزی عادی هست
خب این باید نسبت به خانواده ایشان بررسی بشه طوری که هم رضایت و هم پذیرش آنها مشخص بشه
صفات شخصیت زیر را ببینید با آزمون و مصاحبه تک تک امثال این صفات در هر دو باید بررسی بشه. تناسب نباشه هر روز اوقات تلخی است
1 ـ کم حرف، غیر اجتماعی، کناره جو – اجتماعی، اهل معاشرت.
2 ـ کم هوش ـ باهوش.
3 ـ احساساتی ـ باثبات(از نظر هیجانی).
4 ـ سلطه‌پذیر ـ سلطه‌گر.
5 ـ جدی ـ بی‌خیال و سرخوش.
6 ـ مصلحت‌گرا(ضعف فرامن) ـ اصولی و با وجدان.
7 ـ ترسو ـ جسور.
8 ـ کله شق ـ حساس.
9 ـ زود باور ـ شکاک.
10 ـ اهل عمل ـ خیال‌پرداز.
11 ـ رک ـ ملاحظه‌کار.
12 ـ مطمئن به خود ـ بیمناک و نگران.
13 ـ محافظه‌کار ـ خطر کننده.
14 ـ متکی به دیگران ـ خود بسنده.
15 ـ ناخویشتن‌دار ـ خویشتن‌دار.
16 ـ آرمیده ـ مضطرب.
موردها باید صددرصد مدنظر گرفته بشه؟
موردها؟
مورد چیه؟صفات بالا؟
16موردهای بالا
بله
در خانواده نمی دونم کسی را دارید که اخلاق و صفات شخصیتی اش با شما همخوان نباشه یکی مثلا مرتب است یکی دائم وسائل را میریزه یکی دوست داره دائم مهمان بیاد و بره یکی از مهمان متنفره یکی فامیل مریض بشه باید عیادت بره دیگری میگه فامیل پوله
بله
یکی تولد باشه دوست داره کادو بده دیگر خسیس است و سر ی لامپ روشن باشه دعوا راه می اندازه
یکی همسایه کمی سر و صدا کنه میره جنگ یکی ممکنه همسایه حقشو بخوره حرفم نزنه یکی ممکنه با گفتگو و مذاکره حلش کنه اینها چیزی نیست که تو گفتگو معین بشه باید دید در موقعیت های زندگی چطور عمل کرده در محل کار و تحصیل و..
درسته یعنی واقعا هست دو طرف با هم یکسان باشه ؟
دوستانش را باید بررسی کرد یکسان هم باشه خوب نیست ولی تا حدودی باید نزدیک هم باشند
و چه قدر فرصت نیاز هست که به فرد مورد نظر برسیم
در ایام شهادت ائمه یکی میگه بریم مراسم یا دوست دارم نذری بدهم یکی اصل خدا یا امامت را هم زیر سؤال می بره ازدواج کردن سه سوته میشه اگر قرار باشه مهری در شناسنامه بخوره ولی سری که درد نمی کنه دستمال نمی بندند باید حداقل سه ما فرایند شناخت عمیق از همدیگر طول بکشه خانواده ها جلساتی با هم رفت و آمد کنند وگرنه حاصلش میشه ازدواج هایی که در دوسه سه سال اول زندگی ویران میشه که الان نمونه هاش فراون است
انتظار و شرایط خانواده از یه طرف و شرایط سن از یه طرف انتظار خودم و خدا از طرف دیگه باید چکار کرد؟
و خیلی هاشون همین مشاوره ها را جدی نگرفتند و می گفتند نه حس من میگه با برای هم هستیم و با هم خوشبخت میشیمبه هر حال درست می فرمایید نباید هم دست روی دست گذاشت باید موارد زیادی دید و بررسی کرد و به شیوه غیرمستقیم بحث ازدواج را ی واسطه راه صاف کن کار بلد وسط بکشه این کار را برخی از سایت های همسریابی معتبر که تعدادشون خیلی خیلی کمه انجام میدن
خیلی سخت بلا تکلیفی و سرگردانی و نگرانی های پدرو مادر
ولی بعد از معرفی تازه ب بسم الله برای بررسی شروع میشه
بله درسته واقعا مشکله
اتفاقاً از طریق سایت هم اقدام کردم ولی هربار بیشتر پشیمان شدم که چرا اینکارا کردم
ولی بدتر از اون وقتی است که با امید ازدواجی سر بگیره و بعدش هر روز جنگ و اوقات تلخی و بعدش با جهیزیه برگرده منزل.از اون بدتر وقتیه که فرزندی هم همراهش برگرده چه سایت باشه چه واسطه کار بلد فرایند زیر را باید طی کنید تا ضریب اطمینان بالا بره خواستگاری روشمند برای شناخت عمیق همدیگرمراحل زیر باید گام به گام و به تدریج و بدون شتابزدگی، حدود سه الی شش ماه، طی شود:
1- جلسات متعدد دیدار و گفتگوی خانوادگی و دو نفره در مکان ها و فواصل مختلف پیشنهاد می کنم کتاب زیر را که مجموعه سؤال است تهیه کنید خواستگار هم می تونه تهیه کنه یا فتوکپی بگیرد
گفتگوی عاقلانه؛ زندگی عاشقانه
 تألیف : ابراهیم نعیمی نظام آبادی
ناشر : روان سنجی
در وبلاگ زیر پرسش هایی هست برای جلسات خواستگاری اصل وبلاگ را من تأیید یا رد نمی کنم ولی این سؤالات کمک کننده اند و چهار چوب کلی به شما میده محورهای گفتگو در خواستگاری
2- تحقیقات متعدد از کانال های مختلف دوستان، اقوام، محل تحصیل، همکاران، همسایگان و..تشویق کنید آنها هم برای شناخت شما و خانواده و فرهنگ تان تحقیق کنند

3- مشاوره ازدواج با حضور همدیگر شناخت عمیق همدیگر = 
جلسات خانوادگی (پذیرش و رضایت والدین) + 
تحقیقات از کانال های متعدد+ 
گفتگوهای دو نفره در زمان ها و مکان های مختلف با اشراف خانواده + 
مشاوره ازدواج و آزمون ها و نظر نهایی مشاور

با دقت مشاوره را مرور کنید
مچکرم ولی من می تونم ارتباط ادامه بدم؟
ببنید می تونید ولی احتمال این که دردی بر دردهایت بیفزایید اگر تا حالا اضافه نشده باشه هست و اون وابستگی شدید عاطفی یک سویه است
و بابا طاهر میگه:
چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی** که یک سر مهربونی دردسر بی
اون طوری شب و روز و خواب و خوراک تون پریشون میشه برای چیزی که اصلا اون بهتونم فکر نکرده ولی عالم خیال ی چیزهای فانتزی برای خودش می سازه موارد بسیاری داریم وقتی خبر میرسه که پسر نامزد کرد مثل خبر فوتی است که به دختر داده میشه؛ بنابراین برخورد سنجیده و مدیریت سفت هیجانی لازمه. اگر هم وابستگی ایجاد شده جلسات مشاوره را ادامه دهید تا مدیریتش کنید اگر دوست یا خواهری فهمیده و باتجربه دارید مباحث این جلسه را با هم مرور کنید
موفق باشید خدا نگهدارتون


 


(زنده باد روستای هراتمه)

بیا تا مونس هم یار هم غمخوار هم باشیم
انیس جان غم فرسوده بیمار هم باشیم
دوای هم شفای هم برای هم فدای هم
دل هم جان هم جانان هم دلدار هم باشیم
به هم یک تن شویم و یکدل و یکرنگ و یک پیشه
سری در کار هم آریم و دوش بار هم باشیم
حیاه یکدیگر باشیم و بهر یکدیگر میریم
گهی خندان ز هم گه خسته و افکار هم باشیم
جمال یکدیگر کردیم و عیب یکدیگر پوشیم
قبا و جبه و پیراهن و دستار هم باشیم
غم هم شادی هم دین هم دنیای هم گردیم
بلای یکدیگر را چاره و ناچار هم باشیم
بلا گردان هم گر دیده گرد یکدیگر گردیم
شده قربان هم از جان و منت دار هم باشیم
یکی گردیم در گفتار و در کردار و در رفتار
زبان و دست و پا یک کرده خدمتکار هم باشیم



لایه‌های حمایت و همدلی
یکی از روحانیون می‌گوید: برای مراسم ترحیم و تسلیت‌گویی یکی از نزدیکان به روستای هراتمه، از توابع شهر مبارکه در اصفهان رفتم. از من خواستند تا در مجلس سخنرانی کنم. هنگام سخنرانی گفتم: « اسلام به خاطر رعایت حال صاحب عزادار و خانواده میت، به ما دستور داده که با حمایت‌های «رفتاری»، «مادی»، «عاطفی»، «شناختی» و «معنوی» با آنها همدلی کنیم و مواسات؛ متأسفانه در شرایط عزا و سوگ پذیرایی از مردم بار مضاعفی است بر داغدیدگان. اسلام به نزدیکان و همسایگان صاحب عزا توصیه می‌کند تا چند روز به آنها غذا بدهند و غذا خوردن از صاحب عزا کراهت دارد....»
وقتی سخنم به اینجا رسید متوجه شدم مردم همهمه می‌کنند و زیر لب چیزی می‌گویند گویی حضار می‌خواستند مطلبی را به بنده منتقل کنند. از فردی که نزدیک جایگاه بود پرسیدم موضوع چیست؟
گفت: در این روستا مردم همگی کمک می‌کنند تا با همدلی با صاحب عزا، مراسم باشکوهی برگزار ‌شود. بعد از مراسم، صاحب عزا و مردم در حلقه مهر و محبت اهل محل پذیرایی می‌شوند. از این سنت حسنه و نیکوی آنها تشکر کردم و گفتم این روستا و معمولا قوم لر در این سنت نیکوی اسلامی واقعا الگو هستید. البته باید دقت کنید در جمع آوری کمک به کسی اجحاف نشود و احدی تو رودربایستی قرار نگیرد.

وظیفه علمی و عملی
تک تک آحاد مردم، روحانیون، مراجع، دانشگاهیان، مربیان و معلمان و رسانه ها و دولت از نظر اسلام وظیفه دارند این سنت نیک را در مقام نظرپردازی و عملیاتی احیا کنند.

کتاب درمانی
شهید ثانی (زین الدین عاملی)، عالم بزرگ شیعه، پنج فرزند محبوب خود را یکی پس از دیگری از دست داد. بعد از رحلت فرزند پنجم برای تسکین خود، نزدیکان و هر عزادار دیگری کتابی نوشتند با نام مُسکِّنُ الفُؤأدِ عندَ فَقْدِ الأحبِّ و الأولادِ. نشر جوانه که کتاب های روان‌شناسی چاپ می‌کند آن را با عنوان «اسلام در کنار داغدیدگان» ترجمه کرده است. توصیه می‌شود که بخوانیم و به دوستان و نزدیکان عزادار هدیه بدهیم. وقتی دختر دلبند و شیرین زبان عالمی در سن دوازده سالگی از دنیا می‌رود. این پدر داغدار کتاب شهید ثانی را با نام «آرام بخش دلها در مصیبت و بلایا» ترجمه کرد و در مقدمه کتاب خطاب به عزیزان عزادار همدلانه و یاورانه چنین نوشت:
...او نوشت،
با سوز دل و آه بر لب؛
تا تو با درد، بگشایی،
اما با صبری زیبا و دلی آرام ببندی.[1]


*********************
[1]آرام بخش دلها در مصیبت و بلایا، ترجمه شیخ عبدالحمید واسطی، انتشارات مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، مشهد.


پی نوشت:
حکایتی از حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا محمدعلی قدیری نوکابادی،

 

 

معرفی کتاب:

مُسَکّنُ الفُؤاد عِنْدَ فَقْدِ الْأحبّة وَ الْأولاد
(تسکین‌دهنده دل‌ها هنگام فقدان دوستان و فرزندان)
مؤلف: سعیدزین‌الدین جبعی‌العاملی (شهید ثانی بعد از فوت چند فرزندش این کتاب را نوشته اند)

ترجمه‌های موجود کتاب عبارتند از:
1- «تسلیة العباد» از میرزا اسماعیل خان مجد الأدباء
 2- «فرج الحزین بالمکاره و فوت البنین» که ترجمه کتاب است با اضافات از محمد مهدی بن حاج علی اصغر
3- «روح و ریحان» از شیخ جمال بن محمد تقی عراقی که دقیقا متن کتاب مسکن الفؤاد در آن نیامده بلکه شبیه آن است.
4-  «آرام‌بخش دل داغدیدگان» ترجمه حسین جناتی
5-  «ارمغان شهید» ترجمه عباس مخبر دزفولی
6- «اسلام در کنار داغدیدگان» ترجمه محمدباقر حجتی.
7- «آرام بخش دلها در مصیبت و بلاها» مترجم: عبدالحمید واسطی ناشر: موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام نور (مترجم نیز داغدار فرزندش است)


https://lib.eshia.ir/12654/1/241



مُراجع: سلام خانمم وسواس شدید دارند. اصلا هم به آراستگی و آرایش در منزل توجه ندارند. از اول با این که مذهبی هستیم بدبین و شکاک بوده مثلا من به خاطر توصیه پزشک باید پیاده روی بروم نزد فرزندان بزرگم میگه که میری زنان بی حجاب را ببینی
مشاور: سلام وقتتون بخیر
ممنون از اعتمادتون همسرتون چه مدتیه که وسواس دارند؟
مُراجع: اول ازدواج داشتند هم عملی وفکری
مشاور: چند ساله ازدواج کردید؟
مُراجع:  25 سال
مشاور: برای درمانشون چه اقداماتی کردند؟
مُراجع: روان شناس بردم با من دعوا و مشاجرهکردند. حضوری و مکاتبه با مرجع تقلیدشون
با روان شناس؟
مُراجع: وسواس عملشون خیلی بهتر شده
مشاور: معمولا وسواس شاخه به شاخه میشه؛ از جایی قطع میشه در چیزی یا موضوعی دیگر میزنه بیرونو متاسفانه وقتی وسواس مزمن است افسردگی هم هست. وقتی افسردگی باشه بدبینی هم معمولا همراهش هست
مُراجع: من خانمم را دوست دارم، ولی در مسائل زناشویی اغنا نمیشوم
مشاور: از رابطه گریزان است؟
مُراجع: نه ولی به حرف ها و خواسته های من توجه ندارند اگر یک عروسی بشود ما خانم را مرتب ببینیم
مشاور: چند فرزند دارید؟
مُراجع: من دوتا فرزند بزرگ دارم. آیا با توجه به شرایط خاص و اضطرار میتونم ازدواج موقت کنم
مشاور: نزد بچه ها شرم می کنه یا کلا دنبال آراستگی نیست؟
مُراجع: هم بهونه بچه ها را میارند ولی کلا دوست ندارند و حرف های ناامید کننده و مرگ و.. میزنند
انقدر با خودم جنگیدم و جهت رشد معنوی تحمل کردم و با مشورت چند فقیه خیلی کوتاه اومدم
مشاور: اگر ازدواج موقت بکنید با فرد خاصی در نظر دارید؟
یا فردی در نظر ندارید؟
مُراجع: یک مورد دارم
مشاور: با ایشان تجربه ازدواج موقت داشتید؟
مُراجع: خیر
مشاور: چیزی به اون خانم گفتید؟
مُراجع: خیر
مشاور: ای کاش پاسخ دادن به این پرسش راحت بود کتابی دارم یک فصل مفصل در این باره بحث کرده ام
و تجاربی را بیان کرده ام معمولا زنانی که ازدواج موقت می کنند به دلیل شرایط خاصی که دارند حس تنهایی شدید یا افسردگی و اضطراب دارند اگر اختلالی مثل اختلال دو قطبی یا مهرطلبی یا شخصیت مرزی داشته باشند شرایط بدتر میشه به دلیل وابستگی یا شرایط نابسامان روحی با پیام ها و تماس ها ممکن است زندگی را ویران کنند. مواردی وقتی اصرار می کنند بیشتر وقت بگذارید یا حتی دائمش کنید و به دیگران بگویید که همسرتان است و قبول نکنید از در تهدید وارد میشن و گاهی می آیند در محیط کار یا دم منزل و همسایه ها را هم خبردار می کنند بلکه بتونند بگویند دائم هستند بنابراین درک شرایط عمیق طرف مهمه
و معمولا افرادی که اختلال شخصیت دارند زود مشکلات را نشون نمیدن در روابط سطحی از سویی دیگر زن خیلی سریع زبان بدن شوهرش را می فهمه و تفسیر می کنه زبان بدن هم بخش اعظم ارتباط را در خود داره. و نکته مهم دیگر وقتی مردی درگیر رابطه جدید میشه به طور طبیعی از همسر کم میذاره از نظر جنسی و عاطفی و این سبب افسردگی بیشتر زن میشه اگر بتوانید آسیب های بالا را مهار کنید ازدواج موقت مشکلی نداره
مراجع: اقوام خانمم مشاوری معرفی کردند جلسه اول رفتیم هر دو مطالبمون را گفتیم. جلسه دوم دیگه نیامدند
مشاور: گفتم معمولا خانم های وسواسی افسرده هم هستند. انگیزه و امیدشون کمه و خود و دیگران و آینده را تار می بینن برای کمک به ایشان باید از اقدامات دیگر کمک بگیرید. مثلا مهمانی بروید مهمان بیاد با افرادی که راحته تشویق بشه با دوستانش بیشتر در ارتباط باشه با یکی از اقوام برنامه استخر یا باشگاه یا پیاده روی داشته باشه حتی اگر شده شما به اون فرد هدیه ای بدهید برای وقتی که میذاره از فرزندان کمک بگیرید کمی نشاط خونه را بیشتر کنند با هم سریال طنز ببینید مثلا نباید حس کنه دوستی شما مشروط به رفع نیازتون است و این سخته و نیاز به زحمت معنوی داره
مُراجع: ممنون از مشاوره شما