همه وقتی می خواستیم دوچرخه سوار بشیم یا شنا کنیم اضطراب داشتیم که خراب کنیم یا زمین بخوریم
در جمع صحبت کردن هم همین طوره
یعنی اگر ما تمرین منظمی داشته باشیم و کم کم در جمع های کوچک و کمی بزرگتر و بزرگتر بزرگتر حاضر بشیم و گاهی حرفی بزنیم و نظر بدهید
کم کم اضطرابمون میریزه
مشکل اینه که افرادی که در جمع اضطراب دارند معمولا به جای تمرین در جمع از جمع ها فراری اند
دوچرخه سواری که می خواستیم یاد بگیریم گاهی زمین می خوردیم
دردمون می آمد یا حتی زخمی می شدیم.
ولی کم کم یاد گرفتیم ترسمون ریخت و ..
همه افراد موفقی که در جمع راحتند زمین خوردن ها را داشتند
یعنی گاهی بهشون خندیدند
گاهی مسخره شدند
گاهی تپق زدند
ولی کم کم ترسشون ریخته
شما وقتی دوچرخه سواری بلد باشی کسی بخنده بگه هی هی چطور دوچرخه سواری می کنه برات مهم نیست
میگی میخواد خوشش بیاد میخواد بدش بیاد من دارم کارمو می کنم
وقتی کسی ترسش برای گفتگو در جمع میریزه پی این را بخودش می ماله که برخی هم می خندند یا می گویند بد بود ولی در کل اغلب می گویند معمولا یا خوب بود
پس برای مهارت حضور در جمع و کنفرانس از حضور در جمع های کوچک و بزرگ فرار نکنید
ی چیزی که در نظرسنجی ها انجام شده اینه که
افرادی که خجالتی هستند و اضطراب دارند در جمع فکر می کنند افتضاح بوده ولی افرادی که می بینند این قدر هم نمی گویند بد شده
برخی می گویند عادی بود
برخی می گویند پیش میاد
و خیلی کم مثل خود فرد خجالتی می گویند افتضاح بود
چون اضطراب ی امر درونی است و بیشتر ذهن را آشفته کرد و ما فکر می کنیم بیرون هم به آشفتگی ذهنمان هست
ولی کسی که بخواد زود در این مسیر موفق باشه بهتر است زیر نظر مربی باشه
چطور شنا و دوچرخه سواری را با مربی زودتر یاد می گیریم اینجا هم همین طور. باید اضطراب را به عنوان امری طبیعی در او کار بپذیری و بدانی هر قدر مهارت شما بزرگ میشه اضطراب کوچک و کوچک تر میشه
و مربی ای که می تونه کمکون کنه اینجا همان مشاور است وسواس و افسردگی باعث میشه ما ذهنمون واقعیتات را تحریف کنند
مثلا اگر سه درجه بد عمل کردید اضطراب و افسردگی میگه بدتر از این دیگه نمیشد
یا می گویند همیشه بد عمل خواهی کرد یا می گویند تو همینه فایده نداره تو از بس تو سرت زدند اینه دیگه و عوض نمیشی
در حالی که با مهار وسواس و افسردگی و تمرین هایی که گفتم میشه موفق شد
در چنین شرایطی درگیر مثلث شومی میشیم
ی ضلعش همیشگی است: یعنی به ما القا میشه همیشه بد عمل خواهیم کرد
ی ضلعش کلی است: القا میشه در همه کارها این جور میشیم
ی ضعلشم درونی کردن است: القا میشه من درست شدنی نیستم فایده نداره
باید تک تک این ضلع ها را اصلاح کنیم
به جای همیشگی بگیم در این موقعیت
به جای کلی بگیم در این کار
به جای درونی سازی بیرونی سازی کنیم و بگیم تمرین اثر داره و من شرایطم قبلا خوب نبوده تمرین کنم درست میشه
ر.ک کتاب مثل های روان، محمدحسین قدیری، نشر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی