سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی عاقلانه

ای برادر قصه چون پیمانه است// معنا اندر وی بسان دانه است// دانه معنی بگیرد مرد عقل// ننگرد پیمانه را گر گشت نقل‏

برشی از کتاب «مرد بی‌خانقاه»

نوشته عطاءالله مهاجرانی

شب جمعه بود و مسجد پر از جمعیت. بعد از نماز عشاء حاج‌آخوند بالای منبر رفت. گفت: ... روزی یکی از دوستان پیامبر ما، که پیامبر رحمت است، پیش او آمد. با اسبش بود و دهانه اسب، در دستش. به پیامبر  گفت: سلام علیک.
پیامبر پاسخ داد: سلام علیکما.
او فقط به پیامبر سلام داد و پیامبر در پاسخ گفت: سلام بر هر دوی شما.
سوار تعجب کرد و پرسید: ای رسول خدا، من که یک نفر بیشتر نیستم، چرا گفتی سلام بر هردوی شما؟
پیامبر گفت: برای این که به اسبت هم سلام دادم.
بغض حاج آخوند شکست و گفت: توجه کردید؟ پیامبر به اسب سلام کرد. من از وقتی در جوانی این مطلب را در کتاب «سنن‌البنی» خواندم، همیشه به اسبم سلام می‌دهم، دستم را بر پیشانی‌اش می‌گذارم، نوازشش می‌کنم، پیشانی اسبم را، چشمانش را، یالش را می‌بوسم. از او تشکر می‌کنم و می‌گویم: اسب! ممنون تو هستم.
اگر ما به اسب‌مان، به خرمان سلام کردیم که دیگر سُک نمی‌زنیم، پشتش را زخمی نمی‌کنیم. ممکن است در خلوت‌تان بخندید و بگویید حاج‌آخوند عجب حرف‌هایی می‌زند! می‌گوید به خر سلام کنید! بله، حتماً یادتان می‌ماند. این از آن حرف‌هایی نیست که کسی از یادش برود.
بله به اسب و خر و گاو و گوسفند و بره و سگ و گربه سلام کنیم. به پرنده‌ها سلام کنیم. به درختان سلام کنیم. به زمین که با گاوآهن شخم می‌زنیم، سلام کنیم. به چشمه دوزاغه و نهر نایه، به دشت چما، به گندمزار‌ها سلام کنیم.
اگر به اسب و خرمان سلام کردیم، یعنی برای او احترام قائلیم. حرمت قائلیم. علامه حلّى، خدا رحمتش کند، رضوان خدا بر او، درباره احترام به حیوانات نوشته است. خوب گوش کنید. نوشته: «اِنّ لِلْحیوانِ حُرمَةٌ فى نَفْسِه»؛ حیوان" از این جهت که حیوان است، احترام دارد. نه این که اگر مال من باشد، احترام دارد و اگر نباشد، ندارد. نه، ما گاو و خر دیگری را هم نباید آزار بدهیم. مثلاً رحم خدا، چوپان ده، که گاگِل را به صحرا می‌برد، حق ندارد با چوبدستی‌اش، گاو‌ها را بزند. احترام دارد، یعنی نمی‌توان حیوان را کتک زد و آزار داد.

 

حرمت انسان

حرمت حیوان