سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی عاقلانه

ای برادر قصه چون پیمانه است// معنا اندر وی بسان دانه است// دانه معنی بگیرد مرد عقل// ننگرد پیمانه را گر گشت نقل‏

مشاوره آنلاین تلگرامی 

محمدحسین قدیری / روان شناس

سلام خسته نباشید من و خواهر شوهرم رابطه خوبی با هم نداریم.  حدود   25 سال این رابطه رو تحمل کردم   به هنگام رفت و آمد از تمام حرکات و گفتار من حرف در میاره و پشت سرم بدگویی میکنه ما منزل پدر شوهر سکونت داریم و به اجبار این ارتباط برقرار میشه من جلوی شوهرم رو برای ارتباط با خواهر شوهرم نمی گیرم ولی خواهر شوهرم در این ارتباط ها بدگویی منو ممکنه بکنن و زندگیمون برای چند مدت تلخ میشه دیگه زندگیم شده همش پر از خاطرات بد و دائم غیبت ایشون رو کردن. آخه هر بار تو این 25 سال خاطره ای به ذهنم میاد و نمی تونم تو خودم بریزم از طرفی هم هر بار یک اتفاق جدید می افته دوباره همش از جلو چشام میگذره جوری شده که رفتار درستی با بچه هام ندارم و زندگیمون خیلی تلخ شده حتی تا جایی رسیده که به فکر مصرف قرص افتادم    . واقعا دیگه نمی تونم تحملشون کنم     تو این شرایط از خودم ناراضی هستم که نه می تونم مادری کنم و نه بندگی    اعمالم با غیبت پرشده و اعصابم همیشه واسه بچه ها خورده  شاید شوهرم هم مدیریت صحیحی ندارن و می گن نمی تونم با خواهرم قطع رابطه کنم    . خوب تا اینجا مشکلی نیست ولی موقعی که من به هیچ کدومشون کار ندارم و اونا دنبال بهانه از من میگردن تا یک موضوع جدید بسازن و دوباره زندگی ما رو تلخ کنن واقعا امانم بریده شده

سلام بر شما

اجازه دهید متن را بخونم در خدمت شما هستم 

بفرمایید  ممنون

برای این که درک درستی از ناراحتی شما داشته باشیم نیاز است با سؤالاتی با شرایط شما آشنا شوم. تحصیلات؟ سن؟ سابقه بیماری جسمی یا روانی؟ دارویی مصرف می کنید؟ کدام استان هستید؟ خواهرشوهرتون مجردن؟ 

بله. دیپلم. 45 سال، مشکلی نداشتم. تهران، مجرد نیستن و رفتار هاشون مشخصه که حسادت دارن چون ما زندگی‌موفقی داریم 

رفتارشون یا گفتارشون؟ 

هم من میدونم هم شوهرم ولی شوهرم میگه باید مدارا کرد و اصلا منو درک نمی کنن.هم رفتار و هم‌گفتار . چون دائم می خوان شوهرم رو نسبت به من بدگمون کنن تا جایی که خودم هم به خودم شک می کنم و اعتماد به نفسم رو ازدست دادم حتی اخیرا در عروسی دخترم همه به من می گفتن چرا خواهر شوهرت این رفتار هارو از خودشون نشون میدادن و حتی شوهرم ت اینو از زبون دیگران نشنون باور نمی کنن که این حسادت تا این حد زیاده 

چطور با شوهرتون برای ازدواج آشنا شدید؟ فامیل؟ هم شهری یا...؟ 

فامیل،
من یک دختر 18ساله بودم که با پسرداییم ازدواج کردم 

رابطه تون با شوهر، مادرشوهر و دایی تون؟ 

با شوهرم بسیار خوب و به هم وابسته ایم و به هم عشق می ورزیم. با زن دایی ام (مادرشوهرم) مشکلی ندارم. داییم رو اصلا دوستشون ندارم چون ایشون هم مثل خواهر شوهرم هستن و تمام اخبار منزل من رو به دیگران و بعضا خواهر شوهرم می رسونن چون باهم می شینیم 

دو طبقه هستید؟ 

بله مجزا 

کاملا مجزا؟ 

ورودی هم جدا؟ 

نه در یک منزل که سه طبقه است و ورودی باهم 

هر روز همو می بینید؟ 

پدر شوهرم بله
ولی خواهر شوهرم شهرستان هستن و با تلفن و گاهی هم‌حضوری ارتباط برقرار می‌کنن 

سالی چند بار خواهرشوتو می بینید؟ 

خیلی کم ولی همون 2 یا 3 باری که در سال همو می بینیم برای کل سال کافیه و بدون حرف و داستان نیست 

آخرین بار چه چیزی مطرح شده که شما را این قدر به هم ریخته؟ 

همین مجلس دخترم که من به مادر و مادر بزرگ دامادم به خاطر روز مادر کادو دادم و خواهر شوهرم به همسرم گفتن این چه کاریه و اگه مهمونی مال من بود اختیار رو از زنت میگرفتم 

واینطوری ذهن شوهرم مختوش میشه و شوهرم به من بدبین میشه و فکر می کنه هیچ کاری بلد نیستم جوری شده بود که به من گمان بد کرده بود که در مجلس چه گذشته و از دیگران پرس و جو کرده بود که من با اونا رودربایستی داشتم 

طبیعتا همه ما دوست داریم مستقل باشیم خوش نداریم کسی در زندگی و حریم خصوصی ما وارد بشه و از روابطمون لذت ببریم. ناراحتی شما قابل فهمه.

بفرمایید وقتی اختلافاتتان را به شوهرتون میگید واکنششون چیه؟ 

تازگی ها اینقدر از پر حرفی های خواهر شوهرم خسته شده و توانایی این رو نداره که جلوشون بایسته وقتی ما صحبت می کنیم و گله می کنیم طاقتش تموم میشه و داد میزنه و خودش دلش پر تر از منه    .
البته قبلا اینجوری نبود و میگه من نمی تونم رابطه رو با خواهرم قطع کنم حتی من میگم حداقل بگذار من نبینمشون و اون موافقت می کنه ولی بعدا یه مشکلی پیش میاد پا پس میکشه و میگه تقصیر خودته و حمایتم نمی کنه
 

ارتباطتون با بقیه فامیل چطوره؟بیشتر درون گرا هستید یا برون گرا؟اهل معاشرت و رفت و آمد و گرم گرفتن هستید؟ 

با فامیل خیلی خوبم حتی فامیل های دور تر طرف شوهرم احترام خاصی برای من قائل هستن . دوست دارم تو جمع باشم ولی تازگی ها حوصله جمع رو ندارم    .
اهل معاشرت هم هستم و با فامیل ها گرم می گیرم و صحبت می کنم
 

خواهر شوهرتون چطور؟ ایشان هم با بقیه صمیمی و گرم هستن؟

ظاهر رو خیلی حفظ می کنه و چون آرایشگر هست فن بیان خوبی داره که متاسفانه من در تقابل کم میارم و نمی تونم از خودم دفاع کنم

شوخ طبعه؟

فامیل یا آشنایان جدید رو نسبت به من بد گمان کردن

طوری هست شوخی شوخی حرفاشو بزنه؟

بلللللللللللله بسیااااااااار
و حرف خود را حتی از زبان دیگران به ما می رساند مثلا میگه فلانی اینو گفته در صورتی که بعدا معلوم میشه حرف خودش بوده

ی سؤال بپرسم رک جواب میدید؟

بله حتما

دلتون می خواست در برخی توانایی هایی که او داره توانمند بودید؟ غبطه می خورید بهش؟

اگر به من بگن مشکل از منه 100درصد قبول می‌کنم چون هر راهی رو رفتم

ابدا اینطور نیست چون در خانه داری، شوهر داری و مدیریت زندگی بسیار سر تر هستم و حتی از لحاظ ظاهری و سلیقه بهترم

بدون اغراق میگم

حتی طرف فامیل پدرم با اینکه خبر ندارن به من گفتن خواهر شوهرت نگاه های حسادت آمیزی به تو داره

سؤال دوم

بفرمایین

ببینید اگر به ابوعلی سینا بگویند دیوانه یا کم هوش به نظرتون چه واکنشی نشون میده؟واکنشی نشون نمیده چون به توانایی های خودش ایمان داره و البته این بستگی داره چه کسی داره اینو میگه اگر به طلا فروش بگی این همه خر مهره ریختی تو مغازه ات و خرت و پرت جمع کردی و بروی به دیگران هم بگوییم چه واکنشی نشون میده؟ وقتی شما وقت بیشتری با خانواده هستی وقتی توانمند هستی و خوش سلیقه وقتی شوهرت در کنارته و آنلاینه 24 ساعته وقتی ارتباطت با دیگران خوبه و شما را می شناسند حالا ایشان هر تلاشی می خواد بکنه بکنه چی میشه؟ اصلا وقتی خود را باور داشته باشیم خودمونم دوتا میذاریم روش و به هم نمی ریزیم.

وقتی ایشان دست روی ی دکمه ای میذاره که شما را به هم می ریزه درد داره ولی از جهتی خوبه بررسی کنیم که این دکمه چیه؟

دیدید گاهی بدن سوزه داره و یا دمل. خودمون خبر نداریم ی دفعه چیزی می خوره بهش دردمون می گیره؟گاهی رفتارهای افراد برای خودشناسی ما خیلی عالی هستن یعنی اگر می رفتید آزمون می دادید به این دقت نبود نه این که در شما باشه نه همه داریم همه جایی بد جوری به هم می ریزیم که خیلی تناسب با اون رفتار نداره گاهی دیگران ما را با شرم ها و عیب های خودمان که در ناخودآگاه مخفی کردیم روبه رو می کنن و آگاهی درد داره من نمی خوام الان جوابی بهم بدهید خوشبختانه شما این قدر فهیمده و بالغ هستید که به جای زانو در بغل گرفتن و غم خوردن اهل تفکر هستید و مشاوره و این رشد دهنده است تا جلسه بعد دو ت ده دقیقه وقت بگذارید به سخنانم فکر کنید اگر تمایل داشته باشید در کارگاه آنلاین زیر شرکت کنید

https://eitaa.com/mahkam_reza/145

کلاس آنلاین *«دخالت ممنوع!!!»*
رازهای مدیریت ارتباط با خانواده همسر مدرس: دکتر رضا مهکام (عضو هیئت علمی دانشگاه و کارشناس تلویزیونی)

ممنون چطور دوباره گفتگو کنیم؟

قبل از مشاوره پیام دهید هماهنگ می کنیم.

درسته خیلی ممنون ببخشین سرتون رو هم درد اوردم

زنده باشید

لذت بردن از زندگی حق ماست و زندگی آموختنی است

تشکر

منبع برای مطالعه :

مادرشوهرت را بکش(آیین مهرورزی با مادرشوهر)، محمدحسین قدیری، نشر قبسات

 

محمد حسین قدیری

کانال تلگرامی دین و روان شناسی/