ببینید در این شرایط فکر و خیال خودش میاد ولی اگر هشیار نباشیم بهش دامن می زنیم و پر و بال می دیم بهش
نظرم را گفتم بعد مشاوره را با دقت مرور کنید
بله
ببینید من روان شناسم اگر فردا صبح می آمدی کلینک می گفتید همان پسر آمده خواستگاری چه کنم که ازدواج موفقی داشته باشم چه کنم امروز عقد نکنم و عروسی مثل این همه درگیر مشاجرات و طلاق عاطفی و یا جدایی نشوم من می گفتم ازدواج امریی استرس زاست از جهات زیادی اگر ازدواج همه اش شادی و شیرینی بود که اوضاع این نبود
تنش های اقتصادی هست
تنش فرهنگی
تنش با خانواده همسر
مشکل شغل و ...
بنابراین نباید بی گدار به آب زد باید دید که آیا شما دو نفر از نظر صفات مختلف شخصیتی و فرهنگی و نگرشی و هوشی و اقتصادی و دینی و سیاسی و سلامت جسم و سلامت روان تناسب دارید یا نه
ی مثال ساده بزنم این روزها پسر دانشجویی میاد مشاوره نسبت به جنس مخالف کشش کمی داره می گفتم دلم می خواد ازدواج کنم ولی کششی به دختران ندارم می گفت گاهی تو پیاده رو به دختری نگاه می کنم ببینم جذابیت برام ایجاد میشه ولی حسی ندارم بهش می ترسم ازدواج کنم و فردا کشش نداشته باشه جدا بشیم یا دختر و پسری آمدند مشاوره ازدواج دختر خیلی علاقه داشت بهش ولی متوجه شدم که پسر بدبینی شدیدی داره و بیمار است مثلا هنوز عقد نکرده بودند دستوری باهاش صحبت می کرد حق نداری بروی منزل فلانی نباید اینستاگرام روی گوشیت نصب باشه باید احترام مادرمو داشته باشی هر چه گفت جواب ندهی
خب چطور میشه فهمید فرد این طور نیست؟ با صبوری با جلسات خانوادگی و دو نفره متعدد در فواصل و زمان ها و مکان های مختلف با تحقیقات متعدد از کانال های مختلف با مشاوره ازدواج و آزمون هایش ازدواج ساده است ظرف دو دقیقه میشه محرم شد
ولی ازدواج روشمند نباشه ی عمر میشه از خوشی محروم شد بنابراین اگر به این نتیجه رسیدی که لازم است فراموشش کنی
میدونید البته من سه تا فکر امیدوارانه نسبت بهشون دارم اینکه یک.شاید شرایط ازداوج ندارن بیان جلو دو. شاید فکر میکنن من هنوز بچم و منتظرن کمی پخته شیم سه.اینکه ایشون هم دنباا بنده میگردن
و به ازدواجی روشمند و بررسی شده و علمی برسی
با مشاوره حضوری منظم تلاش کن ذهن و هیجانت را مدیریت کنی
خب همجنس منو نشناختی از این افکار ردیف کردی در نظر خودت
در مشاوره ها پسران 13 ساله و 15 ساله و 17 ساله و 20 ساله داریم
که شرایط ندارند ولی خانواده را به هم ریختند که برویم
ممکنه دست رو دست بگذاریم برود حداقل با خانواده اش مطرح کنیم تا فراهم شدن شرایط منتظر باشند
خب من اصراری ندارم نظر شما را عوض کنم
گفتم مطالبم را بخوان
از دیگران بپرسیدچند مورد سراغ دارند پسری نه سال صبر کند و حرفی نزند
بله راست میگید تابه حال به ذهن خودم نرسیده بود
پسر قصد ازدواج باشه از زیر سنگ هم شده آدرس را پیدا می کنه
درسته
پسر دایی من شیشه ها شکسته بود که برویم
عجب
پسر خواهرم غذا نمی خورد
از دیگران کمک می کرد تا پدرش را راضی کنند بروند خواستگاری
خب این نکته را هم در نظر بگیرید که در آخر گفتم
شما تصور کنید آمده
بله
تازه ابتدای کار شما ست برای بررسی
پسر داریم مثلا بیضه اش مشکل داره
دکترها می گویند قدرت باوری نداره
چند روز قبل داشتم
به هر حال علاقه لازم ست برای ازدواج ولی کافی نیست
باید زیر نظر متخصص هم بود
فیلم «ملی و هزار راه نرفته اش» را ببین
بله دیدم
فیلم وقتی که «ماه کامل شد» را ببین
ازدواج های بررسی نشد و احساسی انسان را به زمین گرم میزنه
خب بزرگوار
وقتم گذشته بد جور
با دقت مرور کنید و گفتم حتما برای مدیریت این هیجان ریشه دار
زیر نظر مشاور حضوری باشید
وسواس شما هم می تونه به این امر دامن بزنه
بله ممنونم از راهنمایی شما و وقتی که در اختیارم گذاشتید
یعنی این حس شما به ایشان اضطرابتونو کم می کنه
موقتا
دقیقا
ولی در کل باز در موارد مختلف که اضطراب و وسواس سراغتون میاد باز به فکرش فرو می ری
متوجه ام و یادم اومد حالت های روحیم
و باز موقتا کم میشه
دقیق مثل کی؟
مثل فرد سیگاری
زمان هایی که حال روحی خوبی ندارم اتفاقا
که لحظه ای با سیگار آرام میشه ولی چشمشو باز می کنه می بینه رنجش کم که نشده هیچ هزینه مادی و جسمی و ذهنی هم داده
دقیقا
حال بد-------------- یاد او ----------- کاهش اضطراب موقتا---------------- باز حال بد.............یاد او ......................کاهش اضطراب موقتا ................. (چرخه اعتیادی)
هر قدر این تکرارها بیشتر میشه ذهن شما بیشتر درگیر میشه ولی در کل وسواس و حال بدتونم درمان نشده
مرور کنید مشاوره را با دقت
موفق باشید
حتما
خدا نگهدرتون
ممنونم
یاعلی
کانال تلگرامی دین و روان شناسی
محمد حسین قدیری