انسان درحال شدن
انسان، با طی چهار مراحل توحید (ذاتی، صفاتی، افعالی و عبادی) ، موحّد واقعی میشود. توحید ذاتی، صفاتی و افعالی از نوع «شناختن» و«دیدن» است و امّا توحید عملی یا توحید درعبادت که انسان در جهت پرستش یگانه میشود، ازنوع«بودن» و«شدن» است. توحید نظری بینش کمال است و توحید عملی، جنبش در رسیدن به کمال.توحید نظری پی بردن به «یگانگی» خدا است و توحید عملی«یگانه شدن» انسان است. توحید عملی، تنها و تنها برای خدا خم شدن، برای خدا قیام کردن برای خدا خدمت کردن «برای خدا زیستن» و«برای خدا مردن» است؛ آنچنان که ابراهیم (ع) گفت:
وجهت وجهی للذی فطر السموات والارض حنیفاًوما انا من المشرکین[1].....انَّ صلاتی ونُسکی ومَحیای ومَماتی للهِ ربِّ العالمین لاشریکَ له وبذلکَ اُمرتُ وانا اوّلُ المُسلمین[2] ؛بگو نمازوعبادات وزندگی ومرگم همه از آنِ خدای پرورنده جهانیان است.یعنی تمام «من» ازآن خداست (مطهری، ج2ص106- 99).
در جدولزیر هدفمندی موحد در زندگی در سطح بینش و جنبش را نشان میدهد.
-------------
.[1] انعام/79.
.[2] انعام/162.
مسأله به یگانگی رسیدن واقعیت وجودی انسان در یک نظام روانی و در یک جهت انسانی و تکاملی و همچنین رسیدن جامعه انسانی به یگانگی و یکپارچگی در یک نظام اجتماعی هماهنگ تکاملی هموارهاندیشه به خود معطوف داشته است. توحیدعملی (فردی و اجتماعی) سبب یگانه شدن در جهت یگانه پرستی ونفی هرگونه پرستش قلبی از قبیل هواپرستی، پول پرستی، جامعه پرستی و...است.وسعادت در گرو یگانه شدن است.
قرآن کریم، تفرق و تشتت شخصیت انسان و سرگردانی او و بی جهتی او را در نظام شرک و متقابلاً یگانگی و به وحدت رسیدن و در یک جهت شدن و در مسیر تکامل واقع شدن اورا در نظام توحیدی چنین بیان کردهاست«خدا مثلی میآورد، مثل مردی که بنده چند فرد بد خوی ناسازگاراست (که هر کدام با خشونت و بد خویی او را به سویی فرمان میدهند) و مرد دیگری که تسلیم یک فرد است.آیا این دو مانند یکدیگرند[1]؟انسان در نظام شرک هرلحظه به سویی و به جانب قطبی کشیده میشود، خسی است بر دریا، موجها هر لحظه او را در جهتی با خود میبرند، اما در نظام توحیدی مانند یک کشتی مجهزبه دستگاههای راهنمایی است، در یک حرکت منظم و هماهنگ تحت فرمان مقامی خیرخواه» (همان، ص 117).
منبع: تهیه و ساخت آزمون هدف در زندگی با تکیه بر اسلام، محمدحسین قدیری، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
------------------
[1]. ضرب الله مثلاً رجلاً فیه شرکاء متشاکسون و رجلاً سلماً لرجل هل یستویان مثلاً (زمر/29).
زندگی عاقلانه
ای برادر قصه چون پیمانه است//
معنا اندر وی بسان دانه است//
دانه معنی بگیرد مرد عقل//
ننگرد پیمانه را گر گشت نقل