سؤالهای ششگانه
من کیستم؟از کجا آمده ام؟به کجا آمده ام؟با کیستم؟به کجا میروم؟ برای چه آمده ام؟اینها سؤالاتی است که ذهن بشر را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است.پاسخ نهایی به سؤالات ششگانه اساسی فقط در حیات معقول است.دین، علم وفلسفه (حکمت) سه عامل حرکت در حیات معقول است.از میان آنها دین نقش محوری دارد دین متکی به وحی الاهی با پاسخ بهاین سؤال ها به زندگی معنا میدهد:
1.من کیستم؟: موجودی تشکیل شده از عناصرطبیعی و از حقیقتی که بر مبنای حکمت عالیه خدا به نام جان از کانال طبیعت وارد جهان هستی میگردد ودر عبور ازآن باتوانایی به بهر برداری از روح وبرخورداری از عقل وقلب ووجدان وشخصیت با اشتیاق جدی برای به ثمر رساندن شخصیت که کمال آن است آماده وصول به هدف اعلای زندگی میگردد.
2.از کجا آمده ام؟: دارای حقیقتی فوق طبیعی و از عالمی فوق ماده و مستند به حکمت و مشیت خدا به این جهان آمده ام.
3.به کجا آمده ام؟: به کارگاهی بسیار با معنا که بانظم، شکوه و شگفت انگیزش با کمال وضوح بامعنا بودنش را اثبات میکندونیازی به استدلال نیست، و موجودیت بالقوه ما انسان ها را به فعلیت می رساند.
4.با کیستم؟: با انسانهای هستم که مثل من دارای استعدادی ارزشی هستند هر اندازه آنها را به طور صحیح به فعلیت برسانیم به هماهنگی و اتحاد بیشتر نزدیک میشویم.مبدء، مسیر و مقصد همه ما یکی است.
5.به کجا میروم؟: احساس بقای جاوید که دارم با این همه استعدادهای مادی و معنوی به این جهان محدود نمیشود و این جهان، آخرین منزلگاه من نیست.
6. برای چه آمده بودم؟: من از حکمت عالیه ربانی و فیض ربانی او سر چشمه گرفنهام، از حکیمی که عمل بیهوده وعبثی را انجام نمیدهد.من دارای استعدادهای با عظمت هستم که در صورت به فعلیت رسیدن آنهاهدف اعلای زندگی من، تحقق مییابد.و من اشتیاق جدی برای وصول به آن هدف اعلا را درون خود به کمال وضوح در می یابم (جعفری، 1378، ص352- 351).نمودار زیر این شش سؤال اساسی را نمایش می دهد.
مولوی، عارف و شاعرمعروف میگویداز آنجا که سؤالهای اساسی بشر از عالم بالا سرازیرشده باید به حکم عقلِ هماهنگ با وجدان به سراغ وحی و قرآن برویم
هم از آن سو جو جواب ای مرتضی کاین سؤال آمد از آن سو مر تو را (جعفری، 1362، ج 7، ص568)
علامه جعفری در توضیح بیان بالا اظهار میکند که مکاتب فلسفی و اجتماعی که به شخصیت الاهی انسان بیتوجه بودهاند حداکثر توانستهاند به طورنسبی دیدگاه انسان را به جهان توسعه دهند و توصیههایی برای بهزیستی داشته باشند (جعفری، 1362، ج1، ص26).
مولوی، عارف و شاعرمعروف میگویداز آنجا که سؤالهای اساسی بشر از عالم بالا سرازیرشده باید به حکم عقلِ هماهنگ با وجدان به سراغ وحی و قرآن برویم
کاین سؤال آمد از آن سو مر تو را
علامه جعفری در توضیح بیان بالا اظهار میکند که مکاتب فلسفی و اجتماعی که به شخصیت الاهی انسان بیتوجه بودهاند حداکثر توانستهاند به طورنسبی دیدگاه انسان را به جهان توسعه دهند و توصیههایی برای بهزیستی داشته باشند (جعفری، 1362، ج1، ص26).
تذکر:
افلاطون
منبع: تهیه و ساخت آزمون هدف در زندگی با تکیه بر اسلام، محمدحسین قدیری، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
پایان نامه ارشد، تهیه و ساخت آزمون هدف در زندگی با تکیه بر اسلام، م ح قدیری، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،
جهت نمایش تصویر با اندازه اصلی 897x1269 پیکسل کلیک کنید
زندگی عاقلانه
ای برادر قصه چون پیمانه است//
معنا اندر وی بسان دانه است//
دانه معنی بگیرد مرد عقل//
ننگرد پیمانه را گر گشت نقل
هم از آن سو جو جواب ای مرتضی
(جعفری، 1362، ج 7، ص568) « هر تربیتى که دینى نباشد ناقص و باطل است ».