محمدحسین قدیرى
-
به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
تبلیغات گسترده رسانه ها روزاروز مژده راحت تر شدن زندگى در سایه فناورى را مى دهند و انواع وسایل رفاهى در مدل و رنگ هاى گوناگون قدم به زندگى فردى و اجتماعى بشر مى گذارند. چرخ هاى صنعت شبانه روز مى گردند تا چرخه نشاط انسان متوقف نشود اما با این همه باز در اخبار مى شنویم و مى خوانیم که تشویش ها، استرس ها و غم ها شدیدتر از قبل به سرزمین شادى ها و آرامش حمله کرده اند. و باز تکنولوژى به کمک انسان شتافته و با ارائه قرص هاى نشاط آور و روان گردان و تأسیس باشگاه هاى خنده و جلسات خنده درمانى و... خواسته آرامش و نشاط، این گمشده انسان عصر فناورى و ارتباطات، را به او باز گرداند و... به راستى نشاط را باید از کجا به دست آورد؟ با چه سلاحى باید به جنگ غول بى هویتى و پوچى رفت؟ و در چه فرهنگى باید رنج و مرگ و ناخوشى هاى زندگى را معنى کرد؟ جهان بینى الهى و قرآنى اکسیرى است که مس زندگى را تبدیل به طلا و گنج آرامش و نشاط مى کند و در کارخانه هاى باور دینى به تولید افکارى مى پردازد که اتوماتیک و خودکار به خواب، خوراک، معاشرت، ازدواج، تلاش، تحصیل و مشکلات آنها و حتى رنج و مرگ، رنگ معنى مى بخشد قرآن در نسخه هاى شفابخش خود ملاک هاى نشاط و شادابى و معیارهاى آن را بیان داشته ما در این مجال به تماشاى معنى نشاط، حقیقت زندگى و معیارهاى زندگى با نشاط در آئینه تمام نماى قرآن مى نشینیم.
مفهوم نشاط
نشاط در لغت به معنى خوشى، شادى، خرّمى، سرور، سرزندگى، دل زندگى، خوشدلى، سبکى چالاکى،1تکاپو، فعالیت و جنب و جوش2 آمده و در قرآن از آن با کلمات مختلف و هم خانواده هاى آن ها به شکل مستقیم و غیر مستقیم سخن به میان آمده است.3 نشاط دینى که رنگ جهان بینى توحیدى به آن خورده است جداگانه مورد بحث قرار مى گیرد در هر مؤلفه آن باورها و ارزش هاى دینى و قرآنى حضور دارند به همین خاطر است که تظاهرات بیرونى نشاط در فرهنگ قرآنى به شکل، تعاون، خوش رفتارى و گفتارى، گشاده رویى، آراستگى و نظافت، شادابى جسم و تلاش و کار متعادل و... نمود پیدا مى کند و جلوه هاى درونى آن به صورت امید، خوش بینى، احساس ارزشمندى و هدفمندى، صبر، تحمل، افکار مثبت و واقع نگرى تبلور مى یابد. بنابراین مى توانیم نشاط را چنین توصیف کنیم «نشاط حالت انبساط لذت بخش و خرّم نسبتاً پایدارى است که در سایه جهان بینى دینى آثار و جلوه هاى مثبت بیرونى و درونى ایجاد مى کند که با علم به نزدیک تر شدن به اهداف مشروع و معقول حاصل مى گردد» با توجه به مطالب یاد شده باید گفت که نشاط امرى لحظه اى نیست اگر چه مى تواند در لحظاتى به شکل هیجانى خاص مثل تبسم، شادى و... ظهور پیدا کند چرا که در پرتو جهان بینى دینى و ایمان و تکیه بر باورها و رسیدن به سؤال هاى بنیادین مثل از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود و... نشاط نسبتاً پایدارى در فرد مؤمن وجود دارد البته این نشاط مى تواند در موقعیت هاى مختلف شدت و ضعف نیز پیدا کند استاد شهید مطهرى(رحمه الله) مى فرماید:«ایمان گرد و قرص و کپسول نیست، اثرش در سلامت جسم و جان وقتى فهمیده مى شود که انسان بداند آدم با ایمان روحى مطمئن تر و اعصابى آرام تر و قلبى سالم تر دارد دائماً در فکر نیست که کجا را ببرد و کجا را بخورد اگر دیگران به نوایى رسیدند از حسادت آتش نمى گیرد و حرص و بخل و طمع، آتش به جانش نمى افکند ناراحتى عصبى او را به زخم معده و زخم روده مبتلا نمى سازد.»
توجه به حق، عامل نشاط
در بینش قرآنى آدمى از زندگى جاودانه برخوردار است و زندگى دنیا تنها قسمتى کوتاه از سناریوى بلند حیات است به همین خاطر قرآن با شیوه هاى مختلف به تربیت دینى ما مى پردازد تا افکار، اعمال و گفتار ما با توجه به کل دوره زندگى رقم بخورد و به ما مرتب توصیه مى کند که چون سراى آخرت نیکوتر و پایدارتر است5 برایش حساب ویژه اى باز کنیم و در چارچوب این باور و توجه به عدالت حضرت حق و حکمت و رحمت اوست که رنج مشکلات و مصیبت ها مفهوم مى یابد.
نشاط و سعادت واقعى
قرآن در تمام توصیه هاى عبادى، اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و اخلاقى خدامحورى را اصل دانسته است و اصل نشاط و شادى را به عنوان یک مطلوب فطرى بشر قبول دارد، از نظر قرآن دنیا محل آزمایش است و به طور طبیعى و تکوینى براى همه افراد خوشى ها و ناخوشى ها وجود دارد و انسان نیز به طور فطرى و جبرى مى خواهد که شاد باشد این نشاط و شادى به گونه هاى مختلفى حاصل مى شود،6 که مطمئن ترین آن تن دادن به دستورات اسلام و دین (عقاید ـ احکام ـ اخلاق) در سایه ایمان و عمل صالح است و با این نسخه مطمئن است که انسان به زندگانى پاکیزه دست مى یابد در این زندگانى نشاط و پویایى و امید موج مى زند و فرد مؤمن در سختى ها با قناعت، رضاى به قسمت الهى، توقع پاداش بزرگ خدایى در آخرت زندگى اى با نشاط دارد زندگى جدید او که از سوى خدا افاضه شده خداوند به او شعور و ادراک مخصوص عطا مى کند او فریب شیطان را نمى خورد با وسوسه هایش از مقام خود تنزل پیدا نمى کند و قلب او متعلق به خداوند مى گردد و تنها دوستدار خدا مى شود دستورات و اوامر الهى نزد او نیکوست و نواهى او نزدش قبیح شمرده مى شود او در خود مى یابد که نفس او داراى کمال، ارزش، لذت و سرور شده و خیر و سعادت همنشین او شده است. اما افراد غیر مؤمن اگر در راحتى هم باشند به خاطر حرص، ترس از مرگ، نابودى اموال و قدرت از زندگى خود لذتى نمى برند و طعم نشاط واقعى را نمى چشند «مَنْ عَمِلَ صَــلِحًا مِّن ذَکَر أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ»7
برخى از نشاط ها خارج از فطرت انسان است و شرع و عقل به خاطر شعاع وسیع دیدشان که زندگانى را فراتر از زندگى مادى مى بینند شادى هاى موقتى (مثل مواد مخدر، مسکرات، قرص هاى غیرمجاز شادى بخش و...) که در پى آن آسیب و ناراحتى هاى دنیوى و اُخروى براى خود فرد و دیگران به بار مى آورد را مردود مى شمارند پس باید این اصل قرآنى در زندگى ما به شکل شعار در آید که: طبق نظام ارزشى قرآن مطلوبیت واقعى هر چیزى آن است که در مسیر مطلوبیت نهایى و سعادت ابدى انسان، که نیکوتر و بادوام تر است باشد.8
معیار زندگى با نشاط و هدفمند
قرآن در آیات روشنگر خود به انحاء مختلف به شکل مستقیم و تلویحى و در روح کلى جهان بینى الهى اش به معیار زندگى با نشاط و هدفمند اشاره کرده9 این معیارها تأمین کننده بهداشت جسمانى و روانى فرد و جامعه است و در حیطه هاى مختلف آن، پیشگیرى، درمان و بازتوانى (توانبخشى)، نقش ارزنده ایفاء مى کنند.10 نشاط در سراسر زندگى اجتماعى، عبادى، اقتصادى، سیاسى، هیجانى، حرکتى، شناختى جریان دارد چون اسلام دینى است که در احکام و مسائل خود براى همه این مسایل نظر دارد و روح باورهاى مؤمن به این ابعاد رنگ هدفمندى، نشاط و الهى مى زند.
سطوح نشاط در معیارهاى قرآنى
گفتیم که طبق جهان بینى قرآنى روحیه نشاط، زنده دلى و تلاش در زندگى مؤمن متبلور است و نشاط او در سطوح مختلف شناختى، اجتماعى، عاطفى، هیجانى و... بر طبق معیارهاى قرآن ظاهر مى شود.
1ـ شناخت و آگاهى
اصالت انسان به روح است و روح انسان که میل به حقیقت طلبى دارد به علم، تدبر، تفکر، مشورت و وحى زنده است قرآن با دعوت ما به امور یاد شده مى خواهد نشاط رسیدن به یقین و دانایى و نیز اهداف مطلوب را بچشاند قرآن به هیچ وجه اجازه نمى دهد که شادى هاى افراطى و لهوى لحظه اى بازار آگاهى را تعطیل کنند.11 پنجره واقع بینى را به روى انسان ببندند قرآن به تعدیل افکار و تصحیح باورهاى غلط مى پردازد12 و با کمک به واقع بینى انسان را یارى مى کند تا در مشکلات به جاى عجز و فرار به حل مشکلات برآیند و در پرتو زندگانى عاقلانه به نشاط و طراوت باز گردند و با حفظ نشاط فلسفى خود حتى در مشکلات و مصیبت هاى لاینحل در سایه رضا و تسلیم نشاط خود را حفظ کنند و آنها را معنى بخشند.
2ـ عاطفى
نشاطى مورد تأیید قرآن است که رابطه بین فردى انسان ها را به هم نزند و باعث سنگدلى فرد نگردد، فرد را از انفاق و ایثار و محبت باز ندارد و دیگران مورد اذیت و آزار قرار نگیرند و پیوند عاطفى خدا و انسان که عالى ترین پیوند است را به هم نزند13 طبق نظر روان شناسان اجتماعى وابستگى فرد به گروه و دوستى گروه به فرد و ارتباط انسانى بین آن ها از عوامل مهمى است که به تشکیل شخصیتى سالم و با نشاط و تحقق امنیت خاطر و آرامش انسان کمک شایانى مى کند.14 3ـ هیجانى نشاط جلوه هاى هیجانى مختلفى مى تواند داشته باشد اما از آنجایى که هیجان هاى شدید شادى باعث قهقهه، سرمستى، غفلت، جرم، گناه و... مى گردد خارج از معیار قرآنى است. هیجان هاى نشاط کاملاً باید مهار شده باشد و در آن شعور و آگاهى تعطیل نگردد و به واقع بینى انسان که از جمله آن توجه به زندگانى اخروى و معاد است آسیب نرسد و نشاط و سرور این دنیا باید استمرار نشاط و شادى آخرت گردد و الاّ از نظر قرآنى نشاطى که عذاب به همراه دارد شادى لحظه اى و آنى است.15 خداوند درباره افرادى که در دنیا مشغول شهوات و لذت هاى دنیوى بوده اند مى فرماید این افراد در حالى که نامه عملشان را از پشت سر ]و با دست چپ[ دریافت مى کنند و بر هلاکت خود آه و حسرت بسیار مى کنند به سوى آتش دوزخ مى روند آنها در بین افراد خود مسرور و مغرور بودند.
4ـ اجتماعى
انسان موجودى است اجتماعى و قرآن نیز براى رشد فردى و اجتماعى انسان برنامه دارد. او را از گوشه نشینى منع کرده است و خواسته که انسان در قالب اجتماع، خانواده، به کمال برسد و استعدادهایش شکوفا گردد و از نشاط اجتماعى آن بهره مند گردد. نشاط هایى که بر پایه منفعت طلبى، اصالت لذت و خودخواهى (طمع، حرص، جاه و مال) است چون نشاط اجتماعى را از انسان سلب مى کند و منجر به افسردگى و تشویش مى گردد از نظر اسلام مردود است. یکى از مسایل روان شناسى دین بررسى پیامدهاى مثبت دین است. مثلاً دینداران به طور متوسط از سایرین خوشحال تر و با نشاط ترند این رضایتمندى به خاطر ارتباط با خدا و تأثیر پیامدهاى مثبت آن است، عقاید دینى مثل مرگ و زندگى پس از آن و این که خداوند ناظر اعمال ماست منجر به احساس هدف در زندگى و از بین رفتن ترس از مرگ مى شود که این خود سرچشمه نشاط و خوشنودى است هم چنین ازدواج میان افراد متدین توام با خوشى و شادمانى است و استمرار آن بیشتر از سایر مردم است و سبب ایجاد آرامش روحى و روانى در فرد و خانواده مى شود.
5ـ حرکتى
در بینش قرآنى زندگى مملو از خوشى ها و ناخوشى ها، فرازها و نشیب ها و شادى ها و غم هاست و انسان با غم ها و شادى ها، دانش، ثروت، مقام خود امتحان مى شود. نشاط و شادى نباید انسان را از این امتحان الهى غافل کند. انسان باید براى رسیدن به موفقیت و کمال تلاش کند و بداند که در پس سختى هاى دنیا آسانى دنیا و آخرت است. نشاطى که مانع تکاپو و جنب و جوش انسان شود از نظر قرآن مردود است قرآن مى فرماید از نشانه هاى خدا این است که شب را براى آرامش، ]نشاط[ و استراحت قرار داده و روز را براى کار همراه با نشاط.17 اگر انسان بتواند در کار مورد علاقه اش نشاط خود را حفظ کند، استعدادها و خلاقیتش شکوفا مى گردد که نتیجه آن نیز نشاط بیشتر خواهد بود. امروزه روان درمانگران در کنار ساحت هاى درمان بالینى خود از کار درمانى براى بازگرداندن شادى و نشاط بیماران روحى کمک مى گیرند آنها اعتقاد دارند که اگر کار و تلاش مطابق علاقه، استعداد و میل فرد باشد باعث مى شود که فرد با توانایى هاى خود روبرو شود و به ابعاد مثبت وجودیش توجه بیشترى کند.18 و احساس عزت نفس (ارزشمندى)19 و اعتماد به نفس20 کند و به نشاط خود باز گردد.
6ـ عبادى
عبادت حقیقى وقتى است که بنده عاشقانه و عارفانه به سمت معبود خود برود و تنها او را بپرستد. نشاط و شادى اى که مانع اصل عبادت یا عبادت صحیح شود از نظر قرآن بى نشاطى و عذاب را به همراه دارد.21 عبادت علاوه بر این که انقیاد حضرت حق است، خود نشاط آور است. الکسیس کارل مى گوید: «نماز سبب ایجاد نشاط معنوى مشخصى در انسان مى گردد و همین حالت است که احتمالاً منجر به شفاى سریع برخى بیماران در زیارتگاهها و معابد مى شود.»22 نشاط در عبادت اجتماعى نباید براساس توجه دیگران به او حاصل شود و در عبادت فردى عدم حضور دیگران نباید مانع نشاط و انبساط درونى فرد گردد و همراه کسالت باشد.23 فرد عابد چون دائماً فکر و ذهنش مشغول تفکر، عبادت و ذکر است از افکار منفى آزاد است و همین باعث شادابى است. پس نشاط و شادابى نباید موجب کفران و ناسپاسى از حق گردد.
کسى حق ندارد با ناامیدى از رحمت حق نسبت به گناهان گذشته اش غمگین و ناامید باشد. طبق آیات قرآن فرد خطاکار باید با استحمام در آب توبه هر چه زودتر غبار جهل و نسیان و شهوت را از خود زائل کند و به نشاط خود باز گردد24 و نیز کسى حق ندارد با شادى و شعف به گناه از روى تعمّد بپردازد و منتظر باشد که خداوند نشاط او را به غم و عذاب مبدّل نسازد (بین خوف و رجا بودن). توبه از آنجایى که خود احساس گناه را برطرف مى کند مورد توجه روان درمان گران شده و ابزار مناسبى براى رجوع به نشاط فطرت است. طبق قرآن اعمال، گفتار ما در منظر و محضر خدا و ائمه(علیهم السلام) و امام زمان(عج) است25 در نشاط و شادى خود باید متوجه این امر باشیم که مخلوط به گناه نگردد و دیگر این که با نشاط مشروع خود باعث نشاط امامان شویم و دل آنها را با شادى هاى نابجا نسوزانیم و در شادى و موالید آنها شاد و با نشاط باشیم و در عزا و حزن آنها غمگین باشیم.26 همچنین روحیه انتظار و امید به پایان شب سیه، خود منبع سرشارى است از نشاط و شادى که به زندگى رونق و پویایى و حرکت مى بخشد.
نشاط نباید مانع تضرع و انابه به سوى حق گردد و به استدارج و عذاب ختم نشود.27 نشاطى که مانع اشک ریختن در عزاى ائمه و بر امام حسین(علیه السلام) گردد نشاط نیست. خوف و ترس از عظمت الهى (خشیّت) و گریه بر شهید چون باعث رکود، بى نشاطى، انزواطلبى افسردگى نمى شود و از سویى روحیه تلاش، توکل، امید و زندگى حقیقى را به انسان مى دمد خود نشاط آور است و ما نباید با گناهان خود مانع این رشد و بالندگى شویم و با توجه به عظمت الهى و حفظ خشیت و انگیزه مقدس احیاء خون شهید و اشک ریختن بر او نشاط معنوى خود استمرار بخشیم.
7ـ فیزیولوژیکى و نیازهاى جسمى
انسان مرکب از دو بُعد روحانى و جسمانى است. طبق نظر قرآن این امیال باید اولاً ارضاء شوند و ثانیاً ارضاء آنها در چارچوب شرع و عقل صورت پذیرد. طبق نظر روان شناسان و علماء علم تربیت عدم ارضاء و یا افراط و تفریط در ارضاى این دو میل باعث عدم نشاط، انحراف و ناهنجارى و اختلال جسمانى و روانى مى گردد و بهداشت جسم و روان فرد آسیب مى بیند به همین خاطر در تعابیر مختلف قرآنى مشاهده مى کنیم که به ما توصیه شده در حد اعتدال و در چارچوب شرع از نعمت هاى الهى، مأکولات و مشروبات حلال و مسائل جنسى و سکس، تجملات، مرکب براى نشاط جسم خود کمک بگیریم.28 و طبق معارف ما گاهى تأمین نشاط روحى و فیزیولوژیکى دیگران به عهده فرد دیگرى (مثل والدین و..) مى باشد.
کسى حق ندارد با ناامیدى از رحمت حق نسبت به گناهان گذشته اش غمگین و ناامید باشد. طبق آیات قرآن فرد خطاکار باید با استحمام در آب توبه هر چه زودتر غبار جهل و نسیان و شهوت را از خود زائل کند و به نشاط خود باز گردد29 و نیز کسى حق ندارد با شادى و شعف به گناه از روى تعمّد بپردازد و منتظر باشد که خداوند نشاط او را به غم و عذاب مبدّل نسازد (بین خوف و رجا بودن). توبه از آنجایى که خود احساس گناه را برطرف مى کند مورد توجه روان درمان گران شده و ابزار مناسبى براى رجوع به نشاط فطرت است.
طبق قرآن اعمال، گفتار ما در منظر و محضر خدا و ائمه(علیهم السلام) و امام زمان(عج) است30 در نشاط و شادى خود باید متوجه این امر باشیم که مخلوط به گناه نگردد و دیگر این که با نشاط مشروع خود باعث نشاط امامان شویم و دل آنها را با شادى هاى نابجا نسوزانیم و در شادى و موالید آنها شاد و با نشاط باشیم و در عزا و حزن آنها غمگین باشیم.31 همچنین روحیه انتظار و امید به پایان شب سیه، خود منبع سرشارى است از نشاط و شادى که به زندگى رونق و پویایى و حرکت مى بخشد.
نشاط نباید مانع تضرع و انابه به سوى حق گردد و به استدارج و عذاب ختم نشود.32 نشاطى که مانع اشک ریختن در عزاى ائمه و بر امام حسین(علیه السلام) گردد نشاط نیست. خوف و ترس از عظمت الهى (خشیّت) و گریه بر شهید چون باعث رکود، بى نشاطى، انزواطلبى افسردگى نمى شود و از سویى روحیه تلاش، توکل، امید و زندگى حقیقى را به انسان مى دمد خود نشاط آور است و ما نباید با گناهان خود مانع این رشد و رشد و بالندگى شویم و با توجه به عظمت الهى و حفظ خشیت و انگیزه مقدس احیاء خون شهید و اشک ریختن بر او نشاط معنوى خود استمرار بخشیم.
8ـ سیاسى
در فرهنگ قرآن سیاست با دیانت عجین است و فرد حق ندارد براى حفظ شادى و نشاط خود از جهاد فرار کند و نسبت به مسایل مسلمین بى تفاوت باشد33 او باید با تقویت بنیه سپاهیان اسلام به خود و آنها نشاط بخشد و با روحیه اى بالا و امید به کمک حق به مبارزه با باطل برخیزد و اگر از نظر عده کم بودند و امر به معروف آنها اثر نمى کند باید براى حفظ جان و دین و ناموس خود هجرت کند.
9ـ اقتصادى
فرد نمى تواند براى شادى و نشاط خود متوسل به ربا، رشوه و کلاه بردارى شود. چون اسلام اجازه نمى دهد کسى حق دیگرى را بدون اجازه مالک شود و به فرد مظلوم ضرر برسد و با بى نشاطى و غمگینى فردى نشاط و شادى فرد تأمین گردد. قرآن به انسان توصیه مى کند که براى اضافه شدن مال و حفظ نشاط (با قناعت و...) خمس، زکات، صدقه، قرض و... بدهد تا در نشاط دیگران نیز شریک شود.
حرف آخر
شادى و نشاط حقیقى در سایه ایمان و عمل صالح و توجه به دستورات الهى و ترک محرمات حاصل مى شود و شادى هاى مجازى و آنى و لهوى که انسان را از رشد و بالندگى باز مى دارد، تعلق انسان را به زندگى دنیا بیشتر مى کند و باعث تعطیلى آگاهى تحقیر، اذیت، ضایع شدن حقوق (خود، خدا و دیگران) ناراحتى ائمه(علیهم السلام) و بى توجهى به حضور دائم آنها و خدا، ریا و جرى شدن نسبت گناهان مى گردد. از نظر شرع و عقل مذموم اند و هر شادى و نشاطى که مورد تأیید عقل و شرع باشد و انسان را از مطلوبیت نهایى و سعادت ابدى او دور نکند مورد تأیید است.
منبع: http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=19667&BookID=50125&Language=1