آقاى دکتر محمد جواد شریعت که با جمعى از دانشجویان با مرحوم حاج آقا رحیم ارباب اصفهانى دیدار کرده است، خاطره آن ملاقات را چنین باز میگوید: سال یکهزار و سیصد و سى و دو شمسى بود، من و عده اى از جوانان پر شور آن روزگار، پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلى دارد نماز را به عربى بخوانیم؟
چرا نماز را به زبان فارسى نخوانیم؟
عاقبت تصمیم گرفتیم نماز را به فارسى بخوانیم و همین کار را هم کردیم خانواده هایمان کم کم از این موضوع آگاهى یافتند و به فکر چاره افتادند . آنها، پس از تبادل نظر با یکدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت ، ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نیفتاد، راهى دیگر برگزینند . چون پند دادن آنها مؤثر نیفتاد; ما را نزد یکى از روحانیان آن زمان بردند .
آن روحانى وقتى فهمید ما به زبان فارسى نماز می خوانیم، به شیوه اى اهانت آمیز ، نجس و کافرمان خواند . این عمل او ما را در کارمان راسختر ساخت . عاقبت یکى از پدران، افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت . آنها نزد حاج آقا ارباب شتافتند و موضوع را با وى در میان نهادند . او دستور داد در وقتى معین ما را خدمتش رهنمون شوند . در روز موعود ما را که تقریبا پانزده نفر بودیم، به محضر مبارک ایشان بردند . در همان لحظه اول، چهره نورانى و خندان وى ما را مجذوب ساخت، آن بزرگ مرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که با شخصیتى استثنایى روبه رو هستیم . آقا در آغاز دستور پذیرایى از همه ما را صادر فرمود . سپس به والدین ما فرمود: شما که به فارسى نماز نمی خوانید، فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید . وقتى آنها رفتند، به ما فرمود: بهتر است شما یکى یکى خودتان را معرفى کنید و بگویید در چه سطح تحصیلى و چه رشته اى درس می خوانید . آنگاه، به تناسب رشته و کلاس ما، پرسشهاى علمى مطرح کرد و از درسهایى مانند جبر و مثلثات و فیزیک و شیمى و علوم طبیعى مسائلى پرسید که پاسخ اغلب آنها از توان ما بیرون بود . هر کس از عهده پاسخ بر نمی آمد، با اظهار لطف وى و پاسخ درست پرسش رو به رو می شد . پس از آن که همه ما را خلع سلاح کرد، فرمودند : والدین شما نگران شده اند که شما نمازتان را به فارسى مى خوانید، آنها نمى دانند من کسانى را مى شناسم که - نعوذبالله - اصلاً نماز نمى خوانند . شما جوانان پاک اعتقادى هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت . من در جوانى مى خواستم مثل شما نماز را به فارسى بخوانم; ولى مشکلاتى پیش آمد که نتوانستم . اکنون شما به خواسته دوران جوانى ام جامه عمل پوشانیده اید، آفرین به همت شما . در آن روزگار، نخستین مشکل من ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن را حل کرده اید . اکنون یکى از شما که از دیگران مسلط تر است، بگوید بسم الله الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه کرده است . یکى از ما به عادت دانش آموزان دستش را بالا گرفت و براى پاسخ دادن داوطلب شد . آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه ما یک نفر است; زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند بر نمى آمدم . بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید بسم الله را چگونه ترجمه کردید؟ آن جوان گفت: طبق عادت جارى به نام خداوند بخشنده مهربان . حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نکنم ترجمه درست بسم الله چنین باشد . در مورد «بسم» ترجمه «به نام» عیبى ندارد . اما «الله» قابل ترجمه نیست; زیرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمى توان ترجمه کرد; مثلا اگر اسم کسى «حسن» باشد، نمى توان به آن گفت «زیبا» . ترجمه «حسن» زیبا است; اما اگر به آقاى حسن بگوییم آقاى زیبا، خوشش نمى آید . کلمه الله اسم خاصى است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مى کنند . نمى توان «الله» را ترجمه کرد، باید همان را به کار برد . خوب «رحمن» را چگونه ترجمه کرده اید؟
رفیق ما پاسخ داد: بخشنده . حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست، ولى کامل نیست; زیرا «رحمن» یکى از صفات خدا است که شمول رحمت و بخشندگى او را مى رساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست; «رحمن» یعنى خدایى که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم مى کند و همه را در کنف لطف و بخشندگى خود قرار مى دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن عطا مى فرماید . در هر حال، ترجمه بخشنده براى «رحمن» در حد کمال ترجمه نیست . خوب، رحیم را چطور ترجمه کرده اید؟ رفیق ما جواب داد: «مهربان» .
حضرت آیت الله ارباب فرمود: اگر مقصودتان از رحیم من بودم - چون نام وى رحیم بود - بدم نمى آمد «مهربان» ترجمه کنید; اما چون رحیم کلمه اى قرآنى و نام پروردگار است، باید درست معنا شود . اگر آن را «بخشاینده» ترجمه کرده بودید، راهى به دهى مى برد; زیرا رحیم یعنى خدایى که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو مى کند . پس آنچه در ترجمه «بسم الله» آورده اید، بد نیست; ولى کامل نیست و اشتباهاتى دارد . من هم در دوران جوانى چنین قصدى داشتم; اما به همین مشکلات برخوردم و از خواندن نماز فارسى منصرف شدم . تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود، اگر به دیگر آیات بپردازیم، موضوع خیلى پیچیده تر مى شود . اما من معتقدم شما اگر باز هم بر این امر اصرار دارید، دست از نماز خواندن به فارسى برندارید; زیرا خواندنش از نخواندن نماز به طور کلى بهتر است . ......
زندگی عاقلانه
ای برادر قصه چون پیمانه است//
معنا اندر وی بسان دانه است//
دانه معنی بگیرد مرد عقل//
ننگرد پیمانه را گر گشت نقل