زندگی عاقلانه

ای برادر قصه چون پیمانه است// معنا اندر وی بسان دانه است// دانه معنی بگیرد مرد عقل// ننگرد پیمانه را گر گشت نقل‏

پیوست
چک‌لیست مصاحبه با کارشناسان

به‌طور کلی، در مصاحبه‌ها کارشناسان حوزوی و حوزوی ـ دانشگاهی به عوامل مختلفی که سبب افت هدف‌مندی در زندگی در دانش‌پژوهان مؤسسه و حوزة علمیه خواهران می‌شود، اشاره کرده‌اند. این نظرها که برخی شناختی، قسمی رفتاری و تعدادی عاطفی هستند، در چارچوب عناوین زیر جای داده شده‌اند:

1. اخلاقی ـ عرفانی؛

2. معیشتی ـ رفاهی؛

3. تحصیلات؛

4. شغلی ـ تبلیغی؛

5. خانواده ـ اجتماعی.

جدول‌های زیر بر اساس عناوین بالا تنظیم شده است و در آنها، تعداد موافق و درصد آنها آمده است. مصاحبه نیمه‌ساخت‌دار تکمیلی (با توجه به عواملی که کارشناسان به مصاحبه اضافه کرده‌اند) در قسمت پیوست‌ آورده شده است.

ردیف

اخلاقی- عرفانی

تعداد موافقان

درصد موافقان

1

در دسترس نبودن الگوهای اخلاقی و مشوق معنوی در مسیر زندگی (در حاشیه‌بودن‌درس اخلاق در حوزه؛ پیش از این استادان بین طلاب بودند و در مدرسه حجره داشتند).

35

95%

2

عدم بینش صحیح به فرایند تحصیل در حوزه و بی‌تناسب دیدن دروس حوزه با چیزی که برای آن به حوزه آمده بودند؛ یعنی اخلاق و عرفان

30

1/81%

3

سردی عاطفی رابطه استاد (الگوها) و شاگرد و مجموعه طلاب به‌ویژه عدم تکریم او در قسمت‌های اداری حوزه

14

8/37%

4

قانون همه یا هیچ در اخلاق و تربیت (یا باید عارف شوم یا هیچ رشدی نکرده‌ام‌؛ تأکید اساتید و طلاب بر مسیر نرفته و توجه نداشتن به مسیر پیموده‌ شده)

23

2/62%

5

بی‌توجهی به تقویت احساس ارزشمندی و تکریم طلبه (در برخوردهای اداری و آموزشی، توزیع شهریه، بی‌توجهی آثار و تألیفات طلبه، عدم حمایت در نشر آثار، به امتحانات شفاهی

24

86/64%

6

سیستمی نگاه نکردن به اخلاق و تربیت دینی (درس اخلاق‌های، متنوع و ذوقی، بدون توجه مراتب رشد اخلاقی و پیشینة اخلاقی افراد؛ برداشت متفاوت از مفاهیم توکل، زهد، ساده زیستی، تهجد، جوع، همّت بالا، و...)

35

95%

7

تعریف نادرست از دانش‌پژوه کوشا و ممتاز؛ نمره و مدرک‌گرایی در حوزه و مؤسسه نه اخلاق‌گرایی (برای گرفتن مدرک، نمرات بالا تشویق مادی و معنوی، هر چند اندک، می‌شوند ولی برای رسیدن اخلاق عالی نه ـ طلبه تیزهوش که اخلاق را فرع بر درس می‌داند، بر طلبه کوشای باهوش متوسط و با اخلاق، مقدم شده).

24

9/64%

 

ردیف

معیشتی ـ رفاهی

تعدد موافقان

درصد موافقان

1

شهریة کم نسبت به سال‌های تحصیلی طولانی، و سخت‌تر شدن شرایط زندگی در سنین بالاتر به دلیل ازدواج، حضور فرزند، اجاره‌نشینی

37

100%

2

شکایت دائم خانواده (همسر، خانواده او و فرزندان) به دلیل شرایط سخت زندگی، رفاه و تفریح کم، زندگی در غربت، گیر دادن مردم به دلیل تصور نقش طلاب در شرایط اقتصادی و اجتماعی و... جامعه

27

73%

3

روحیه قناعت و شهریه مستمر اندک (روحیة قناعت و سازش‌یافتگی طولانی‌مدت طلاب با شهریه مانع پویایی)

30

08/81%

4

کاهش ظرفیت روانی ـ وجسمی خود و خانواده (به دلیل پر بودن اوقات زندگی، نداشتن مهارت برنامه‌ریزی در زندگی، نداشتن تفریح و ورزش و تغذیه مناسب و استفاده نکردن به موقع از متخصصان جسم و روان به دلیل اهمیت قائل نشدن و ترس از هزینة مادی و وقتی)

32

5/86%

 

ردیف

خانواده - اجتماعی

تعداد موافقان

درصد موافقان

1

تن دادن به ازدواج‌ها بدون توجه به تناسب‌های (فرهنگی، تحصیلی و....) به دلیل درآمد کم و عدم آشنایی با ملاک‌های ازدواج موفق (نقش همنشین در مسیر هدف)

18

64/48%

2

 خانوداه طلاب نقش مهمی در رسیدن طلاب به هدف دارند و حوزه برنامه‌ای برای خانواده‌های طلبه جهت تقویت روحیه معنوی و... ندارد.

30

08/81%

3

 عدم دریاقت بازخورد مثبت از اجتماع نسبت به داشجویان (به دلایل تعریف نشدن رسالت حوزه‌ها، تضاد و تقابل برخی بزرگان حوزه با هم، نسبت دادن مشکلات به آنها شایعات، روشمند نبودن تحصیل در حوزه و...)

24

86/64%

 

ردیف

تحصیلات

تعداد موافقان

درصد موافقان

1

قانون همه یا هیچ برای اغلب طلاب (یا باید مجتهد شوم یا ناکارآمدم)

34

92%

2

عدم دریافت بازخورد مناسب (اجتماعی، معنوی و مادی،...) نسبت به سنوات تحصیلی طولانی

35

95%

3

ارزشیابی ناقص دروس در امتحانات کتبی و شفاهی (فاصله زیاد بین ارزیابی‌ها، معیار علمی نداشتن آنها، عدم دریافت بازخورد آموزشی به موقع، توقع یکسان از افرادی که در دو رشته حوزه و مؤسسه مشغولند و آنها که فقط به درس حوزه مشغولند، و...)

27

73%

4

تردید در موفقیت توأم در دو رشتة حوزه و مؤسسه به دلیل تخصصی شدن خود تخصص‌ها (مثلاً یک روان‌شناس بالینی فقط در زمینة درمانگری وسواس کار می‌کند و دیگری در زمینة مشاوره جنسی و... و در بقیه موارد ارجاع می‌دهد. از سویی در خود حوزه نیز تجزی‌ در اجتهاد مطرح است).

35

95%

5

تردید دائم در مسیر انتخاب شده (از حوزه بروم درس دانشگاهی متناسب با حوزه مانند حقوق، معارف و... بخوانم زودتر به هدف معنوی، مادی و تحصیلی خود می‌رسم)

17

2/42%

6

وسوسه استفاده از مدرک حوزوی برای میانبر رفتن (طلبه با فوق‌لیسانس یا لیسانس حوزه راحت می‌تواند در دانشگاه امتحان دهد و لازم نیست دوباره دورة لیسانس را در مؤسسه‌ها بخواند).

35

95%

7

عدم بینش صحیح نسبت به رشته‌های تخصصی (گاهی فرد بین 7-8 رشته تردید دارد و این یعنی آشنا نبودن با استعدادها و علاقه‌ها و رشته‌ها)

25

6/67%

8

نیاز به دیپلم برای ادامه تحصیل در حوزة خواهران، بدون توجه به مدت تحصیل آنها (اخذ لیسانس مشروط به گرفتن دیپلم کلاسیک است).

27

73%

9

نداشتن تصویری روشن و درست از حوزه قبل از ورود، و سردرگمی و شوک بعد از ورود و نیافتن راه (مثلاً فرد آمده است عارف، منبری، سیاسی و.. شود).

15

6/41%

10

ورود به رشتة تخصصی مؤسسه برای کمک به مهارت تبلیغ و بی‌تناسب دیدن دروس و واحدهای زیاد با گذراندن چند ترم در مؤسسه

28

7/75%

11

کارآمد نبودن حجم زیاد دروس با نیازها اجتماعی و تبلیغی و توقع وسیع مردم از طلبه در همة رشته‌های دینی (فقه، حدیث، تاریخ اسلام و...)

34

92%

12

متناسب نبودن طول تحصیلات با مدرک در مقایسه با دانشگاه

37

100%

13

طولانی و فرسایشی بودن سنوات تحصیلی و ابهام در رسیدن به موفقیت تحصیلی و دریافت نکردن تقویت و بازخورد مثبت و متناسب برای ادامه مسیر

37

100%

14

تمایل به شرکت در دانشگاه به دلیل توجه به موفق بودن طلبه‌ها در سیستم دانشگاهی (به دلیل کوتاهی مدت تحصیل و روشمندی کتاب‌ها و آموزش و شفاف بودن آیندة شغلی و..)

27

73%

15

در حد تخصص خواندن برخی از دروس حوزوی قبل از روشن شدن رشته تحصیلی

32

5/86%

16

مقایسه خود با دانشجو (در مدرک، روشن بودن مسیر شغلی، کوتاه بودن سنوات تحصیلی، اقتصاد بهتر، بازخورد مثبت از سوی جامعه و کسب مهارت در زمان کوتاه)

28

7/75%

17

آزمایش و خطاهای زیاد در مسیر موفقیت تحصیلی بدون داشتن الگو و بدون‌کمک از مشاوره جهت هدف‌گیری و ناکامی زیاد ( شرکت در زبان عربی، انگلیس، دوره تجوید، خطابه و...)

30

08/81%

18

جنبی بودن درس کلام و عقاید و ضعف در جهان‌بینی توحیدی (بی‌پاسخ ماندن شبهات ذهنی طلبه و شبهات رسانه‌ای، و مطرح شدن شبهات مختلف در کلاس بدون در نظر گرفتن رشتة فرد و مجال بحث و پاسخ)

25

6/67%

19

حضور طلبه با استادش در درس خارج (طلبه‌ای که یکی دو سال حوزه آمده، هفت هشت سال بعد با استادش در یک درس خارج شرکت می‌کند)

35

95%

20

اعتقاد به خودجوش بودن طلبه‌های موفق و ناهمنوایی آنها با روش سنتی حوزه (تردید در ادامه مسیر با روش تحصیل سنتی)

10

02/27%

21

انتخاب یک رشته برای فرار از یک‌نواختی دروس حوزه (برای افرادی که در غیر از فقه و اصول استعداد و علاقه دارند)

25

6/67%

22

مقایسه سیستم روشمند موسسه‌ و دانشگاه با حوزه (تردید در اینکه با آن روش به جایی می‌رسد و تأسف بر گذشته خود)

15

6/41%

23

آموزشی نبودن کتاب‌های حوزه و القای مکرر آن از سوی بزرگان حوزه و خود طلاب

34

92%

24

احساس گناه با حضور در رشته‌ای غیر از فقه (کم گذاشتن از فقه و اصول برای پیشرفت در رشته دلخواه با تأکید بزرگان بر حضور در دروس حوزه برای جواز شهریه)

25

56/67%

25

تعطیلات زیاد بین دروس در حوزه (کاهش انگیزه، طولانی شدن سنوات تحصیل و...)

25

56/67%

26

تحصیل در حوزه مساوی است با همه زندگی فرد و اهداف او و ضعف‌های موجود در سیستم آموزشی سبب افت هدف‌مندی او در کل زندگی است.

30

08/81%

ردیف

شغلی _ تبلیغی

تعداد موافقان

درصد موافقان

1

مبهم بودن آیندة شغلی

34

92%

2

احساس عدم کارآمدی و عدم مهارت در تبلیغ (تحصیل همزمان در حوزه و موسسه مجال تبلیغ او را کم می‌کند چون گاهی برای جبران دروس عقب‌مانده تبلیغ نمی‌رود).

10

02/27%

3

سردرگمی در نقش (چون پس از لیسانس با دروس حوزه و مؤسسه نه مبلغ خوبی شده، نه مدرس و نه محقق، و این در حالی است که سن او تقریباً به سی یا بالاتر رسیده است).

34

92%

4

محدود شدن تبلیغ به تبلیغ سنتی و بی‌توجهی به تنوع استعدادها و روش‌های تبلیغی متنوع (مانند وبلاگ نویسی، قصه‌گویی و قصه نویسی، شعر و فیلم‌نامه‌نویسی و..)

28

67/75%

5

عدم حمایت حوزه و مؤسسه از افرادی که استعدادها و خلاقیت (نویسندگی، گویندگی، مترجمی، و...) دارند و توجه به این افراد از بیرون حوزه

23

16/62%

6

تأکید برتبلیغ و مهیا نکردن شرایط (پرورش ندادن افراد در برنامه‌ای منظم، نبود خانه روحانی در محل تبلیغ و احساس سربار بودن مبلغ و..)

18

64/48%

7

توجه به قرار نگرفتن فارغ‌التحصیلان مؤسسه (دوره لیسانس و بالاتر) در مسیر رشته خود و تغییر موضع دادن به مجال‌های تبلیغی یا کاری یا اجرایی و... نامتناسب با گرایش

21

8/56%

8

عدم تمایل به روحانی روستا شدن پس از سال‌ها تحصیل در رشتة مؤسسه و حوزوی و نیافتن فرصت کاری متناسب با تحصیل خود در شهر

25

56/67%

9

افزایش سن پس از تحصیلات در دوره لیسانس، و نا امیدی از استخدام و اشتغال در یک نهاد یا سازمان

21

8/56%

10

عدم تناسب حقوق دانشگاهیان با حوزویان با یک مدرک (با توجه به مجال کاری محدود طلبة مؤسسه در رشتة خود)

34

92%

11

نگرش ابتدایی و ابزاری به حوزه قبل از ورود (نگاه به حوزه به عنوان ابزار رسیدن هدف ابتدایی مانند شغل، فرار از خدمت، استفاده از حجره و همنشینی با گروه همسالان بدون دخالت والدین)

23

16/62%

12

تردید خواهران طلبه در داشتن فرصت کاری و تبلیغی با توجه به مدیر بودن مرد، تبعیت از او و محدودیت‌های اخلاقی و شرعی در گرفتن شغل‌ها

14

6/48%

13

عدم تنظیم انتظارات مردم (مردم از متخصصان جامعه نسبت به گرایش و تابلوی آنها انتظار دارند، ولی از طلبه انتظار تسلط و آگاهی از رشته‌های مختلف فقهی، سیاسی، تفسیر، تاریخ، ادبیات عرب، تربیت، اخلاق، و...دارند. به همین دلیل، از طلبه پذیرفته نیست ارجاع دهد و بگوید تخصص من در فلان رشته است به همین دلیل در سیر مطالعاتی احساس پیشرفت خوب ندارد؛ همه چیز می‌داند ولی سطحی)

15

6/41%



ادامه...